پیامک های شهادت امام جعفر صادق (ع)
پیامک های شهادت امام جعفر صادق (ع)
مولا جان! قسم به بقیع! قسم به فجر! قسم به اولین سپیده عدالت، که معجزه مهدوی(علیهالسلام) به وقوع خواهد پیوست و آستان کبریایی تو برای همیشه؛ در آغوش آرزومندان خواهد بود!
ما را بگیر دست، که از پا افتادهایم آقا! به حق تربت پنهان مادرت(علیهاالسلام) !
– چگونه مویه نکنم؟! در سوگ مولایی که عظمت نامش، آسمان را به تواضع وامیدارد! چگونه به این اشکهای ناقابل بسنده کنم، که وسعت مصیبتت، فراتر از ادراک خاکیِ ما ناسوتیان است!
– صدای گریه میآید! … صدای ضجه فرشتگان!
بقیع، امشب دوباره، در خاک تو خورشیدی خواهد دمید و ستارهای به آسمان خواهد شتافت!
– صادق که اساس دین از او شد معمور بودند ملایک پی امرش مامور
آخر ز جفا، ناصر احکام خدا مسموم شد از ظلم و جفای منصور
– امام صادق علیهالسلام میفرماید:
دوستان خدا آنانند که هنگامی که مشاهده کنند، مردم حرامهای خدا را حلال میشمارند، مانند پلنگ زخم خورده غضبناک شوند.
1
#خدایا
بحق امام صادق علیهالسلام،
ایمان عارفانه و عمل صادقانه به همه ما عنایت بفرما .
امشب شب شهادت صادق آلپیامبر است؛ شبی که خورشید مدینه دانش، چهره فروزانِ اهل بیت و وارثِ علومِ رسالت، در ظلمتکده دورانِ منصور، به خونِ دل نشست.
شهادت مظلومانه قرآن ناطق، امام صادق علیهالسلام بر شما تسلیت باد.
شهادت ششمین شمع روشنگر و وصی پیغمبر، تسلیت و تعزیت.
شهادت امام صادق (ع)، مرد آسمانی مدینه، چشمه جود و سخاوت، کوه حلم و بردباری، تجسم اخلاص و صبر و دریای عمیق علوم لدنی بر پیروان آن حضرت تسلیت باد!
جان عاشقان و شیفتگان تو، در آتشی از ماتم میسوزد و شرارهاش دنیا را میسوزاند. هقهق گریه، رخصت تسلیتگویی نمیدهد و طاقت شانهها را میگیرد. غم جانکاه تو را بر دل مجروح عاشقان تسلیت میگوییم.
…
ای ششم پیشوای اهل ولا خلق را رهبری به دین هدی
پای تا سر خدانمایی تو هم ز سر تا بپای صدق و صفا
زهر منصور زد شرر به دلت آب شد پیکرت ز زهر جفا
خون شد از داغ تو دل شیعه عالم از ماتم تو غرق عزا
بنال ای دل که در نای زمان، فریاد را کشتند بهین آموزگار مکتب ارشاد را کشتند
اساتید جهان باید به سوگ علم بنشینند که در دانشگه هستی، بزرگ استاد را کشتند
..
– الا ای لالهی خوشبو، عزیز آل پیغمبر که بهر دین و قرآنت چنین گردیدهای پرپر
شده زین غم، گل خاتم، مدینه غرق در ماتم دوصد لعنت به آنکس باد که مسمومت نمود از زهر
– بار دیگر ظالمانه، خیل جلادان شبانه با دو دست بسته بردند یک غریبی را ز خانه
بار دیگر دست گلچین در مدینه آتش افروخت بار دیگر آشیانی در میان شعلهها سوخت
داغ یک دسته شقایق، بر دل خونین صادق بار دیگر شد شکسته حرمت قرآن ناطق
– این آتشی که شعله زده بینِ خانهام ارثی بُوَد که ز مادر به من رسید
– شیعه بی قرآن ناطق گشته است جسمِ صادق چون شقایق گشته است
– دل شیعه ز من آرام گیرد تشیع از تلاشم نام گیرد
به راه دین شدم راضی به این امر که سَمّ دشمن از من کام گیرد
– دین از تو پدیدار شده حضرت صادق شیعه ز تو بیدار شده حضرت صادق
از مکتب تو جن و ملک علم گرفتند انسان ز تو دیندار شده حضرت صادق
– دانشگاه شیعه که وجودش همه فخر است از توست، گوهر بار شده حضرت صادق
تا یاد کنم ظلم پر از کینهی منصور آن جا بصرم تار شده حضرت صادق
– خدا ببین که چون حسین به سینه بر زمین شدم
ولی خوشم در این جهان که شیعه سازِ دین شدم
– تو مکتب تشیعت، شیعه شدم رهام نکن نذار که دشمنات کنند دلم رو غارت آقا جون
– جان میدهد بنیانگذارِ مکتبِ عشق شد شیعه گریانِ چنین تاب و تبِ عشق
– پرپر شده شقایق مولا امام صادق
مسموم زهرِ کین شد از غصه دل غمین شد
بنگر که آل زهرا از داغ او حزین شد
– شیخ الائمه بنگر گشته تنش صنوبر
زهرِ عدو چه کرده با جسم پاک و اطهر
– کی دیده در زمانه یک زاهدی شبانه
در لحظهی عبادت با زور و تازیانه
با دست بسته او را دشمن بَرَد ز خانه
– استادِ درسِ قرآن، فقه و اصول و ایمان شیعه به پای درسش نشسته جون گرفته
ز رفتنش جهانی غرق عزا و زاری اشک چشِ ملائک رو به فزون گرفته
– شبِ شهادت تو اومدهام بدونی که دل از این مصیبت حکایتش جنونه
به پای روضههای غمین و جانگذازت بقیعِ خلوتت رو دل میکنه بهونه
– شیعیان رهبر ما را کشتند صادق آل عبا را کشتند
نور چشم علی و فاطمه را وارث کرب و بلا را کشتند
– دل او را دل شب آزردند از در و بام هجومش بردند
ریسمان چونکه به دستش بستند غنچههایش به حرم پژمردند
– هر زمان رنگ جفا را میدید کوچه و کرب و بلا را میدید
خانهاش چونکه در آتش میسوخت خیمهی آل عبا را میدید
– پیر بزرگ طایفه بود و کریم بود در اعتلای نهضت جدش سهیم بود
مسندنشین کرسی تدریس علمها شایستهی صفات حکیم و علیم بود
– مولاجان، یا اباعبدالله، یا جعفر ب
مولا جان! قسم به بقیع! قسم به فجر! قسم به اولین سپیده عدالت، که معجزه مهدوی(علیهالسلام) به وقوع خواهد پیوست و آستان کبریایی تو برای همیشه؛ در آغوش آرزومندان خواهد بود!
ما را بگیر دست، که از پا افتادهایم آقا! به حق تربت پنهان مادرت(علیهاالسلام) !
– چگونه مویه نکنم؟! در سوگ مولایی که عظمت نامش، آسمان را به تواضع وامیدارد! چگونه به این اشکهای ناقابل بسنده کنم، که وسعت مصیبتت، فراتر از ادراک خاکیِ ما ناسوتیان است!
– صدای گریه میآید! … صدای ضجه فرشتگان!
بقیع، امشب دوباره، در خاک تو خورشیدی خواهد دمید و ستارهای به آسمان خواهد شتافت!
– صادق که اساس دین از او شد معمور بودند ملایک پی امرش مامور
آخر ز جفا، ناصر احکام خدا مسموم شد از ظلم و جفای منصور
– امام صادق علیهالسلام میفرماید:
دوستان خدا آنانند که هنگامی که مشاهده کنند، مردم حرامهای خدا را حلال میشمارند، مانند پلنگ زخم خورده غضبناک شوند.
1
#خدایا
بحق امام صادق علیهالسلام،
ایمان عارفانه و عمل صادقانه به همه ما عنایت بفرما .
امشب شب شهادت صادق آلپیامبر است؛ شبی که خورشید مدینه دانش، چهره فروزانِ اهل بیت و وارثِ علومِ رسالت، در ظلمتکده دورانِ منصور، به خونِ دل نشست.
شهادت مظلومانه قرآن ناطق، امام صادق علیهالسلام بر شما تسلیت باد.
شهادت ششمین شمع روشنگر و وصی پیغمبر، تسلیت و تعزیت.
شهادت امام صادق (ع)، مرد آسمانی مدینه، چشمه جود و سخاوت، کوه حلم و بردباری، تجسم اخلاص و صبر و دریای عمیق علوم لدنی بر پیروان آن حضرت تسلیت باد!
جان عاشقان و شیفتگان تو، در آتشی از ماتم میسوزد و شرارهاش دنیا را میسوزاند. هقهق گریه، رخصت تسلیتگویی نمیدهد و طاقت شانهها را میگیرد. غم جانکاه تو را بر دل مجروح عاشقان تسلیت میگوییم.
…
ای ششم پیشوای اهل ولا خلق را رهبری به دین هدی
پای تا سر خدانمایی تو هم ز سر تا بپای صدق و صفا
زهر منصور زد شرر به دلت آب شد پیکرت ز زهر جفا
خون شد از داغ تو دل شیعه عالم از ماتم تو غرق عزا
بنال ای دل که در نای زمان، فریاد را کشتند بهین آموزگار مکتب ارشاد را کشتند
اساتید جهان باید به سوگ علم بنشینند که در دانشگه هستی، بزرگ استاد را کشتند
..
– الا ای لالهی خوشبو، عزیز آل پیغمبر که بهر دین و قرآنت چنین گردیدهای پرپر
شده زین غم، گل خاتم، مدینه غرق در ماتم دوصد لعنت به آنکس باد که مسمومت نمود از زهر
– بار دیگر ظالمانه، خیل جلادان شبانه با دو دست بسته بردند یک غریبی را ز خانه
بار دیگر دست گلچین در مدینه آتش افروخت بار دیگر آشیانی در میان شعلهها سوخت
داغ یک دسته شقایق، بر دل خونین صادق بار دیگر شد شکسته حرمت قرآن ناطق
– این آتشی که شعله زده بینِ خانهام ارثی بُوَد که ز مادر به من رسید
– شیعه بی قرآن ناطق گشته است جسمِ صادق چون شقایق گشته است
– دل شیعه ز من آرام گیرد تشیع از تلاشم نام گیرد
به راه دین شدم راضی به این امر که سَمّ دشمن از من کام گیرد
– دین از تو پدیدار شده حضرت صادق شیعه ز تو بیدار شده حضرت صادق
از مکتب تو جن و ملک علم گرفتند انسان ز تو دیندار شده حضرت صادق
– دانشگاه شیعه که وجودش همه فخر است از توست، گوهر بار شده حضرت صادق
تا یاد کنم ظلم پر از کینهی منصور آن جا بصرم تار شده حضرت صادق
– خدا ببین که چون حسین به سینه بر زمین شدم
ولی خوشم در این جهان که شیعه سازِ دین شدم
– تو مکتب تشیعت، شیعه شدم رهام نکن نذار که دشمنات کنند دلم رو غارت آقا جون
– جان میدهد بنیانگذارِ مکتبِ عشق شد شیعه گریانِ چنین تاب و تبِ عشق
– پرپر شده شقایق مولا امام صادق
مسموم زهرِ کین شد از غصه دل غمین شد
بنگر که آل زهرا از داغ او حزین شد
– شیخ الائمه بنگر گشته تنش صنوبر
زهرِ عدو چه کرده با جسم پاک و اطهر
– کی دیده در زمانه یک زاهدی شبانه
در لحظهی عبادت با زور و تازیانه
با دست بسته او را دشمن بَرَد ز خانه
– استادِ درسِ قرآن، فقه و اصول و ایمان شیعه به پای درسش نشسته جون گرفته
ز رفتنش جهانی غرق عزا و زاری اشک چشِ ملائک رو به فزون گرفته
– شبِ شهادت تو اومدهام بدونی که دل از این مصیبت حکایتش جنونه
به پای روضههای غمین و جانگذازت بقیعِ خلوتت رو دل میکنه بهونه
– شیعیان رهبر ما را کشتند صادق آل عبا را کشتند
نور چشم علی و فاطمه را وارث کرب و بلا را کشتند
– دل او را دل شب آزردند از در و بام هجومش بردند
ریسمان چونکه به دستش بستند غنچههایش به حرم پژمردند
– هر زمان رنگ جفا را میدید کوچه و کرب و بلا را میدید
خانهاش چونکه در آتش میسوخت خیمهی آل عبا را میدید
– پیر بزرگ طایفه بود و کریم بود در اعتلای نهضت جدش سهیم بود
مسندنشین کرسی تدریس علمها شایستهی صفات حکیم و علیم بود
– مولاجان، یا اباعبدالله، یا جعفر ب
۲۸.۸k
۲۶ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.