. . گفتم ای دل، نروی؟
. . گفتم ای دل، نروی؟
خار شوی، زار شوی
بر سرِ آن دار شوی
بی بَر و بی بار شوی
نکند دام نهد؟
خام شوی، رام شوی؟
نپَری جلد شوی،
بی پر و بی بال شوی؟
نکند جام دهد؟
کام دهد، ازلب خود وام دهد؟
در برت ساز زند، رقص کند،
کافر و بی عار شوی؟
نکند مست شوی؟
فارغ از این هست شوی؟
بعد آن کور شوی،
کر شوی، شاعر و بیمار شوی؟
نکُنَد دل نکَنی،
دل بکَنَد،
بهرِ تو دِل دِل نَکُنَد؟
برود در بر یار دگری،
صبح که بیدار شوی؟؟!
عصر دوشنبه #بوقت #پارک_خلد_برین هفتم #مرداد ۱۳۹۸
ساعت نوزده : چهل و چهار دقیقه
۱۹۱۴
۱۸۹۸
خار شوی، زار شوی
بر سرِ آن دار شوی
بی بَر و بی بار شوی
نکند دام نهد؟
خام شوی، رام شوی؟
نپَری جلد شوی،
بی پر و بی بال شوی؟
نکند جام دهد؟
کام دهد، ازلب خود وام دهد؟
در برت ساز زند، رقص کند،
کافر و بی عار شوی؟
نکند مست شوی؟
فارغ از این هست شوی؟
بعد آن کور شوی،
کر شوی، شاعر و بیمار شوی؟
نکُنَد دل نکَنی،
دل بکَنَد،
بهرِ تو دِل دِل نَکُنَد؟
برود در بر یار دگری،
صبح که بیدار شوی؟؟!
عصر دوشنبه #بوقت #پارک_خلد_برین هفتم #مرداد ۱۳۹۸
ساعت نوزده : چهل و چهار دقیقه
۱۹۱۴
۱۸۹۸
۱.۸k
۰۷ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.