دچار نوعی بهتزدگی و بیحسی شدهام احساس خستگی نمیکنم

دچارِ نوعی بهت‌زدگی و بی‌حسی شده‌ام. احساسِ خستگی نمی‌کنم، خوابم نمی‌آید، غصه‌دار نیستم، شاد هم نیستم؛ قدرتِ این را ندارم که تو را با خیالِ خودم به اینجا بیاورم.
هر چند که تصادفاً سمتِ راستم یک صندلیِ خالی وجود دارد، گویی برای تو گذاشته شده است؛
در چنگالِ چیزی هستم و نمی‌توانم خودم را از دستش رها کنم.
-فرانتس‌کافکا
دیدگاه ها (۲)

با دستای کثیفت روح منو لمس نکن.

وقتی تورو دیدم عاشق شدم ، وتو لبخند زدیچون میدونستی_ویلیام ش...

یک روز می روم و آن روز همه چیز را به خدا خواهم گفت.

سلام من پشت کسی حرف نمیزنم ، میخندم

پرسیدم: «چند تا منو دوست نداری؟»روی یک تکه از نیمرو، نمک پاش...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

دختر سایهPart=16منو یاد چیز های خوبی نمی نداخت ولی بغلم کرد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط