آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم

آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم .......
آنکه دائم نفسش حس تو را داشت منم

دگر آنکه نگشود دفتر احساس ، توئی
آنکه رویای تو را خاطره پنداشت منم....

آنکه کافر به دل مومن من بود توئی
آنکه هر شعر تو را ،معجزه انگاشت منم.....

آنکه بر سینه ی من ،خنجر غم کوفت توئی
او که قامت به قد تیر بر افراشت منم.....

او که در باغ غزل گشت و خرامید توئی
او که یک بوته در این باغچه نگذاشت منم
دیدگاه ها (۲)

حالم خراب بودوکسی باورش نشدشادی نقاب بودوکسی باورش نشدگفتم ن...

دوست دارم عاشقت باشم... نمی خواهی مرا؟پس چرا با غم تماشا می ...

یا سراغ من می آیی چتر و بارانی بیار...یا به دیدار من ابری نی...

...در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط