اگر میتوانستم

اگر می‌توانستم
با دست تو بنویسم
می‌نوشتم
که گرداگرد شمع‌ نگرد
تا بال‌هایت نسوزند
این سوختن جاودانگی نیست

اگر می‌توانستم
جای دلت سخن بگویم
می‌گفتم تقلا نکن
چرا که در آخر
همه چیز قسمت است
و قسمت غنیمت نیست

اگر چشمم
به چشمت نمی‌افتاد
زیبایی پنهان می‌ماند اما
زندگی آسان‌ بود
ولی آسانی سعادت نیست

اگر قلبم را نمی‌بردی
شوقم بیشتر بود
دردم کمتر
که هر دردی را درمان نیست

اگر حقیقت
پشت پرده نبود
بی‌پرده دوستت می‌داشتم
زیرا دوستی بی‌رغبت نیست

اگر
اگری در کار نبود
با بال‌های عشق
پرواز می‌کردم
تا پایان
تا آن‌جا که هیچ نیست ...
دیدگاه ها (۰)

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

دخترا وقتی می‌فهمن غذایی که تو سفارش دادی خوشمزه‌تر از سفارش...

هروقت بیش از حد دلتنگ کسی شدین به این فکر کنین که اون آدم می...

اونجا که عباس معروفی میگه:دلتنگی من تمام نمی‌شود، همين که فک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط