امروز تصمیم گرفتم به یه سری از کارمندام..
امروز تصمیم گرفتم به یه سری از کارمندام..
مرخصی بدم..
خسته شدن..
شایدم پیر و بی حوصله..
دیگه قاضی های خوبی نیستن.
باید برن و به زندگی خودشون برسن..
حتما می پرسی که خوبی؟! پس دادگاه چی؟! دست تنها میمونیا راستش من نه دادگاه دارم،نه قاضی
فقط تصمیم گرفتم دادگاهِ ذهنمو تعطیل کنم خیلی چیزا که ذهنمو مشغول میکنه به من ربطی نداره.
که کی چی کار کرد کی چرا اینجوری لباس پوشید واقعا به من چه
فقط خود خدا از پسِ قضاتش بر میاد.
دوست دارم به جای دادگاه،یه گل فروشی تو ذهنم بزنم و همه چیزو زیبا صفت ببینم.
و همه آدما رو عین گلا دوست داشته باشم.
فارغ از رنگ و ظاهر و زیباییشون.
مرخصی بدم..
خسته شدن..
شایدم پیر و بی حوصله..
دیگه قاضی های خوبی نیستن.
باید برن و به زندگی خودشون برسن..
حتما می پرسی که خوبی؟! پس دادگاه چی؟! دست تنها میمونیا راستش من نه دادگاه دارم،نه قاضی
فقط تصمیم گرفتم دادگاهِ ذهنمو تعطیل کنم خیلی چیزا که ذهنمو مشغول میکنه به من ربطی نداره.
که کی چی کار کرد کی چرا اینجوری لباس پوشید واقعا به من چه
فقط خود خدا از پسِ قضاتش بر میاد.
دوست دارم به جای دادگاه،یه گل فروشی تو ذهنم بزنم و همه چیزو زیبا صفت ببینم.
و همه آدما رو عین گلا دوست داشته باشم.
فارغ از رنگ و ظاهر و زیباییشون.
۱.۹k
۲۳ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.