سلام آقای مهربانم دوباره صبحی سرزد وباز هم برای امدنتان فرجی خوانده شد اما.... عمریست که این عطش به لب ها مانده از هجـــر حبیب ، تاب و تـب ها مانـده چون حائل ماســــــت این گنـاهان،آری خورشیـــد به پشت ابر و شب ها مانده
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.