انگار ایرج میرزا همین امروز این شعر رو گفته و بعدشم کردن

انگار ایرج میرزا همین امروز این شعر رو گفته و بعدشم کردنش تو گونی و دیگه ازش خبری نیست؛

هر وعده که دادند به ما باد هوا بود
هر نکته که گفتند غلط بود و ریا بود
چوپانی این گله به گرگان بسپردند
این شیوه و این قاعده ها رسم کجا بود؟
رندان به چپاول سر این سفره نشستند
اینها همه از غفلت و بیحالی ما بود!
خوردند و شکستند و دریدند و تکاندند
هر چیز در این خانه بی برگ و نوا بود.
گفتند چنینیم و چنانیم دریغا....
اینها همه لالایی خواباندن ما بود!
ایکاش در دیزی ما باز نمی ماند
یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود!
دیدگاه ها (۲)

منتظر یه زن خوب نمون. همچین زنی وجود نداره. زن‌هایی هستن که ...

زندگی آسون‌تر نمی‌شه، ما باید قوی‌تر بشیم ولی من الان حوصله ...

هر بار که معلم میگفت: باز دفترتو جا گذاشتی؟! خودتو جا نزاری ...

سعی میکنم خوددار باشم، چون پیدا کردن افرادی که درکم کنن، دشو...

هر وعده که دادند به ما باد هوا بودهر نکته که گفتند غلط بود و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط