عشق

‌‌‌‌‌عــــــــــشـــــق...
همیشـــــہ ازاولش "عشـــــق"
اســـــت...
ولے یڪ روز چشـــــم ڪہ باز
میڪنے...

میبــینے "عشق" دیگـر "عشق"
نیســـــت...
میبــینے نـــــہ میتوانے "بروے"...
نـــــہ... "بمـــــانے...

آنجاست ڪہ دیگر "عشـــــق"

‌"درد" اســـــت...

وتـــــو غمگینے از "دردے" ڪ
اینـــــقدر
وفـــــادار
اســـــت..
دیدگاه ها (۱)

تـو از عبور جاده ها مرا بهانه کن فقط به رنگ عاشــقانه ها مرا...

ساکنان دریا پس از مدتی، دیگر صدای امواج را نمی شنوندچه تلخ ا...

عاشقی درد است و تحقیر است ، فکرش را نکن.دست و پا گیر است و ز...

قلبِ عاشق می‌تپد تنها برای یک نفرباید از عالم بُرید و ماند، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط