امشب از رویای تو خوابم نمیگیرد چرا

امشــــب از رویای تو خوابم نمیگیرد چرا
زخمی عشقت شدم این دل نمی میرد چرا

خواب در چشمم نمی آید مگر من مرده ام
زهر شیرینی ز چشمان قشنگت خورده ام

این تن فرسوده ام دیگر ندارد طاقـــــتی
خواهشی دارم ز تو بنشین کنارم ساعتی

عقده ها دارم به دل حرف دلم را گوش کن
آتش این عشق جانسوز دلم خاموش کـــــن

من شدم دیوانه ی رویت ، چه با من می کنی
در بدر افتاده در کویت ، چه با من می کنی

لحظه ای با من مدارا کن ، درون خواب من
تا ببینی آتشِ این سینه و این تاب مـــــن

روزگـــــار و عمـــــر مــن تا کی بماند در سراب
دل خوشم اما به این عشقی که دارم من به خواب
دیدگاه ها (۳)

دلبران دل میبرنداما تو جانم میبری #د...

پیشی 😍😘

بانو چشمهای توهمان کافه ی دنجی استکه قهوه هایش سرد نمی شود#ف...

مرد بودن سخت ترین کار دنیاست، درست مثل بیدار شدناز خواب در ص...

اوایی از گذشته بخش اول:  خاطرات زندگی با یک دکتر روانی. 001 ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط