سناریو۲یا۳ پارتی^^
سناریو۲یا۳ پارتی^^
شما دوست ایزانا هستین و مشاور تنجیکو و ایزانا رو شما کراشه🗿🤌
خوبببببب اگر مشکل قلبی شدیدی دارین نخونین پیشنهاد نمیکنم*منم دارم ولی شدید نیست
زیادی حرف زدم بریممممم برای سناریو......
نکته:برای تمام سناریو ها ات رو آی میگم👍
°•°•°•°•°♡°•°•°•°•°♡°•°•°•°•°♡°•°•°•°•°♡°•°•°•°•°♡
پارت ۱
از زبان آی
امروزم باید برم گنگ آقا خوابم میاددددددددد
توی خواب هفت پادشاه بودم که گاو...چیزه انسان نیکوکاری در رو به آرومی باز کرد
ران:خرس تنبل پاشو بریم گنگ امروز مهمون سانزو میریم بستی بخوریمااااا
عین برق گرفته ها از خواب بیدار شدم
آی:اولن عین گاو سرتو ننداز بیا تو اتاق یه دختر
دومن سانزو هروقت دلم خواست برام بستنی میخره
سومن من از انرژی زا خوشم میاد
چاهارمن خرس تنبل عمته
ران: با تو نمیشه حرفم زد زنیکه گاو اگه ایزانا نمیگفت نمیومدم بدبخت ریندو رو چیکارش کردی که هروقت اسمت میاد میلرزه
آی:هیچی والا فقط انرژی زا برام نخرید خودشو انرژی زا کردم
ران:..........
*توی این مدت که حرف میزدن آی آماده میشد منحرفان عزیز اتاق پرو داشت🗿
بله امروز روز دعوا با تومان بود
گیلیلیلیلی منتظرم مایکی شکست ناپذیر رو ببینم
*مکان گنگ شب
آی:کیساکی و هانما کجا میرین با موتور؟*الان میخوان برن اما رو بکشن و باجی زدن دوستان آی نجاتش داد چون داداشش بود🤣پشمانتان ریخته نه؟
کیساکی نقشه ای که داشت رو برای آی توضیح داد
آی: ولی بازم با این کارت مایکی طوریش نمیشه
کیساکی چون میدونست آی باهوشه به حرفش گوش داد و نرفت اما رو بکشه
و بعدم اتفاقات انیمه با این تفاوت که کیساکی تفنگ نداشت و کسی رو نکشت
و نمرد و به لطف حرفای انگیزشی آی سر عقل اومد و عاشق یکی دیگه شد🗿👍💔
الان همه داخل معبد موساشی جعمن
آی:اهم خوب.....
کیسوکه......
گوه خوردمممممم
باجی: تو مگه نرفته بودی آمریکا💢
آی:بیلیت رو ایزانا پاره کرد نزاشت برم......
حالا ایزانا بدو باجی بدو
مایکی:من مایکی هستم دوست داداشت نمیدونستم باجی خواهر داره.....
دورایاکی دوست داری؟
آی:آره....
دراکن:منم کن ریوگوجی هستم خوشبختم دراکن صدام کن
و همه خودشونو معرفی کردن
و حالا تنجیکو و تومان صلح کردن و بزرگ ترین گنگ ژاپن شدن
.............................................
لایک به ۱۵ تا برسه پارت بعد رو میدم🦦💓
شما دوست ایزانا هستین و مشاور تنجیکو و ایزانا رو شما کراشه🗿🤌
خوبببببب اگر مشکل قلبی شدیدی دارین نخونین پیشنهاد نمیکنم*منم دارم ولی شدید نیست
زیادی حرف زدم بریممممم برای سناریو......
نکته:برای تمام سناریو ها ات رو آی میگم👍
°•°•°•°•°♡°•°•°•°•°♡°•°•°•°•°♡°•°•°•°•°♡°•°•°•°•°♡
پارت ۱
از زبان آی
امروزم باید برم گنگ آقا خوابم میاددددددددد
توی خواب هفت پادشاه بودم که گاو...چیزه انسان نیکوکاری در رو به آرومی باز کرد
ران:خرس تنبل پاشو بریم گنگ امروز مهمون سانزو میریم بستی بخوریمااااا
عین برق گرفته ها از خواب بیدار شدم
آی:اولن عین گاو سرتو ننداز بیا تو اتاق یه دختر
دومن سانزو هروقت دلم خواست برام بستنی میخره
سومن من از انرژی زا خوشم میاد
چاهارمن خرس تنبل عمته
ران: با تو نمیشه حرفم زد زنیکه گاو اگه ایزانا نمیگفت نمیومدم بدبخت ریندو رو چیکارش کردی که هروقت اسمت میاد میلرزه
آی:هیچی والا فقط انرژی زا برام نخرید خودشو انرژی زا کردم
ران:..........
*توی این مدت که حرف میزدن آی آماده میشد منحرفان عزیز اتاق پرو داشت🗿
بله امروز روز دعوا با تومان بود
گیلیلیلیلی منتظرم مایکی شکست ناپذیر رو ببینم
*مکان گنگ شب
آی:کیساکی و هانما کجا میرین با موتور؟*الان میخوان برن اما رو بکشن و باجی زدن دوستان آی نجاتش داد چون داداشش بود🤣پشمانتان ریخته نه؟
کیساکی نقشه ای که داشت رو برای آی توضیح داد
آی: ولی بازم با این کارت مایکی طوریش نمیشه
کیساکی چون میدونست آی باهوشه به حرفش گوش داد و نرفت اما رو بکشه
و بعدم اتفاقات انیمه با این تفاوت که کیساکی تفنگ نداشت و کسی رو نکشت
و نمرد و به لطف حرفای انگیزشی آی سر عقل اومد و عاشق یکی دیگه شد🗿👍💔
الان همه داخل معبد موساشی جعمن
آی:اهم خوب.....
کیسوکه......
گوه خوردمممممم
باجی: تو مگه نرفته بودی آمریکا💢
آی:بیلیت رو ایزانا پاره کرد نزاشت برم......
حالا ایزانا بدو باجی بدو
مایکی:من مایکی هستم دوست داداشت نمیدونستم باجی خواهر داره.....
دورایاکی دوست داری؟
آی:آره....
دراکن:منم کن ریوگوجی هستم خوشبختم دراکن صدام کن
و همه خودشونو معرفی کردن
و حالا تنجیکو و تومان صلح کردن و بزرگ ترین گنگ ژاپن شدن
.............................................
لایک به ۱۵ تا برسه پارت بعد رو میدم🦦💓
۳.۱k
۰۴ مهر ۱۴۰۳