عمری دویده ایم

عمری دویده ایم
روز به روز بزرگتر و پیرتر
در حسرت راه‌های رفته و نرفته
پشت خیال دیروز و امروز
زیستن را
به غروب‌های نارنجی می‌‌سپاریم
چقدر بر باد رفته ایم
که سینه به سینه
به سنگ می‌‌خوریم
ما خانه بدوشان عاشقیم
که در بی‌ نشانه‌ ترین بن بست عالمیم
ما فقط به جرم دوست داشتن تنها مانده ایم
دیدگاه ها (۱)

کاش دنیا اینقدر بی وفا نباشهکه هر کی عاشق می شهباید یه قصه د...

بزرگتر که می شویهیچ چیز دلت نمی خواهدجز یک فریادکه آن را هم ...

آدمهای حسود مثل درد بی درمانندهر جا که باشندبدبختی شان را هو...

من برای یک بازی جدیدآنچنان خسته امکه به هر سو نگاه می کنمآدم...

🍁تنها چیزی که برایمان مانده ، خاطراتِ خوبی ست که با تداعیِ ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط