نیمی زمینی ام
نیمی زمینی ام
نیم آسمانی ام
محتاج پر زدن
مجنون آنی ام
گفتم ببینمت
گفتی که صبر صبر
ای آفتاب حسن
برون آی دمی ز ابر
تا آستان کویت من پا نهاده بودم
دستم به حلقه ی در،دل با تو داده بودم
دست و دلم که دیدی،پایم چرا بریدی...(:
نیم آسمانی ام
محتاج پر زدن
مجنون آنی ام
گفتم ببینمت
گفتی که صبر صبر
ای آفتاب حسن
برون آی دمی ز ابر
تا آستان کویت من پا نهاده بودم
دستم به حلقه ی در،دل با تو داده بودم
دست و دلم که دیدی،پایم چرا بریدی...(:
۱.۷k
۱۵ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.