ای پدرت روزگار

ای پدرت روزگار
مست ز رقصت بهار
عاشق چشمت نگار
باز تو می بخشی ام
نیست برم اعتبار
دیده من اشکبار
جان و تنم داغدار
باز تو می بخشی ام

#امیرعلی_قربانی




#عکس_نوشته👌
دیدگاه ها (۱)

بزرگترین جبر افرینش بودما به حرف دل رفتیم ودل به حرف ما نرف...

پنجره باز بودباران می امدچشمها منتظر به راهپاییز امارفته بود...

تو که می بریدیچرا از غیرم بریدی؟ #امیرعلی_قربانی #عکس_نوشته👌

صدایش درد میکردچون صدایش میکردمجان به لرزه می افتاد در لبهای...

ای عشق همه بهانه از توست من خامشم این ترانه از توست از بانگ ...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

🌱🍒ناز چشمانت نهاده ... عشق بر سیمای تو...سر خوشم چون پروریدم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط