سخن چو میگویی

سخن چو می‌گویی،
آفتاب بر می‌آید،
و می پذیرم من
که هیچ زشت و دروغ و دغا نمی‌پاید،
و می‌سرایم، با نائی از سکوت،
که مولوی حق داشت
هماره عاشق بودن را
هماره بسراید.

#اسماعیل_خویی
دیدگاه ها (۴)

اگر روبروی تو به سکوت بنشینم رواستکه سکوت در محضر زیبایی، زی...

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد.روزی که آهنگِ ...

تو را به خاطر عطر نان گرمبرای برفی که آب می شود دوست می دارم...

من در قفس هستممیله ها در درون من است ... #کافکا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط