اولین بار وقتی راجبت شنیدم گفتم خب اگر برای منم پیش میو

‍ اولین بار وقتی راجبت شنیدم گفتم خب اگر برای منم پیش میومد همین ڪار رو میڪردم دیگه
خب ادم ڪه سیب زمینی نیست یڪی رو اذیت ڪنن چشمشو ببنده رد بشه
اما فرداش ڪه رفتم تو خیابون پر بود از همین موقعیت ها و من مثل همیشه از ڪنارشون با سڪوت رد شدم چون پیش خودم گفتم دختره هم دلش میخواست حتما وگرنه چرا اینجوری لباس پوشیده بود اما وقتی دیدم خیلی از دوستامم اینجوری لباس میپوشن و باهاشون ڪه صحبت ڪردم، فهمیدم تیپ لباس پوشیدنشون از روی دنبال ڪردن ڪو ڪورانه مده نه به قصد جلب توجه
یا وقتی پای دفاع از عقیدم به میون اومد و من برای اینڪه مقبولیتم پایین نیاد سڪوت ڪردم
فهمیدم خیلی مردی
خیلی ایمانت از یقین پر بوده ڪه بدون هیچ ترسی از عقیدت و ناموس مملڪتت دفاع ڪردی
علی آقا واقعا بهت افتخار میڪنم
و واقعا دلم میخواد ازت یاد بگیرم واقعی بودن رو
تو یه مردی
یه نفر ڪه مثل تو بودن میشه برام الگو
@nooralshohada110
دیدگاه ها (۱)

زخم شاهرگتاشک مادرتجگر سوخته پدرتبی داداش شدن خواهرتاینا شاک...

نگاهت به چادر خانمهامونه که یا نیست یا زهرایی نیستنگاهت به غ...

اگر من و رفقام حجاب و نگاهمون رو نگه میداشتیم الان پسرت پیشت...

این هم کتاب داداش علیمن خودم موفق به تهیه اش نشدم هنوز ولی ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط