وقتی بگو بخند تو در خانه جا نشد

وقتی بگو بخند تو در خانه جا نشد
لفظ بیا ببند به زخمت روا نشد

صبح دراز تو سر مغرب شدن نداشت
مویت سفید گشت و رفیق حنا نشد

قدری غذا بخور جگرم ریش ریش شد
شاید که ماندی و سفرت از قضا نشد

در خانه روسری به سرت قاتل من است
قتل کسی به پارچه ای نخ نما نشد

قحط طبیب شرم علی را مضاف کرد
قحطی چنین پر آب عیان هیچ جا نشد

جان خودم قسم که همین چند روز پیش
گفتم که کج کنم سر این میخ را نشد

پهلوی و روی موی و وضوی جبیره‌ات
چون من بساط قتل کسی رو به را نشد ...
دیدگاه ها (۱)

کاش گوشه‌ای از این شهر شلوغ کمی دورتر از هیاهو‌های مهیب یک ن...

آهنگ رضا بهرام شهزاده نامهربان تقدیم دوستان گلم http://files...

شبیه برف بچگی ها می مانی همانقدر سرد همانقدر دوست داشتنی هما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط