اکبر لیلا چو آمد در زمین نینوا
اکبر لیلا چو آمد در زمین نینوا
بی محابا مثل حیدر دلربا چون مصطفی
از رخ و رفتار و کردارش همانند نبی
نور زیبایش شده در عالم هستی جلی
هم جوان وهم رشیدوهم دلیروهم بصیر
در میان آل هاشم مثل جدش بی نظیر
هر کسی دلتنگ احمد میشد ومشتاق او
پیش ماه روی اکبر می شده در گفتگو
در گلو گاه نبرد و در مصاف اهل دین
مثل جدش حیدر و صفدر شده آن مه جبین
وارد میدان خنجر گشت با اذن پدر
تیغ میزد برعدو آن زاده خیرُالبشر
تلًی ازاجساد پاره پاره بر سطح زمین
از دم شمشیر تیزش گشته دشمن آتشین
ناگهان لغزید بر دستان مُره آن لعین
برق شمیشیر و به خاک افتاد آن ماه مُبین
زود بر بالین او حاضر شده بابش حسین
کرده نفرین عدو از ماتم نور دوعین
برد با دستان لرزانش علی را در بغل
روبه خیمه کرد و شد مه پاره در کام اجل
آه شد ماه منیر اکبرم مهمان خاک
کرده لیلا از فراقش سینه اش را چاک چاک
اهل خیمه نوحه خوانید و عزا برپا کنید
از فراقش گریه برآن قامت رعناکنید
بی محابا مثل حیدر دلربا چون مصطفی
از رخ و رفتار و کردارش همانند نبی
نور زیبایش شده در عالم هستی جلی
هم جوان وهم رشیدوهم دلیروهم بصیر
در میان آل هاشم مثل جدش بی نظیر
هر کسی دلتنگ احمد میشد ومشتاق او
پیش ماه روی اکبر می شده در گفتگو
در گلو گاه نبرد و در مصاف اهل دین
مثل جدش حیدر و صفدر شده آن مه جبین
وارد میدان خنجر گشت با اذن پدر
تیغ میزد برعدو آن زاده خیرُالبشر
تلًی ازاجساد پاره پاره بر سطح زمین
از دم شمشیر تیزش گشته دشمن آتشین
ناگهان لغزید بر دستان مُره آن لعین
برق شمیشیر و به خاک افتاد آن ماه مُبین
زود بر بالین او حاضر شده بابش حسین
کرده نفرین عدو از ماتم نور دوعین
برد با دستان لرزانش علی را در بغل
روبه خیمه کرد و شد مه پاره در کام اجل
آه شد ماه منیر اکبرم مهمان خاک
کرده لیلا از فراقش سینه اش را چاک چاک
اهل خیمه نوحه خوانید و عزا برپا کنید
از فراقش گریه برآن قامت رعناکنید
۷.۲k
۱۵ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.