بوسه ای می خواستم او صد بغل آورده بود

بوسه ای می خواستم او صد بغل آورده بود
ناز شستش از کجا این قدر عسل آورده بود؟!

گریه تا می خواست دامن گیر چشمانم شود
مهربانی های او بوس و بغل آورده بود

مو به مو دیوانگی های دلم را می شناخت
زلفش از این رو، دو دسته راه حل آورده بود

شب به شب لب هاش جان می ریخت در جامم اگر
بر سرم روزی هزاران بار اجل آورده بود

عاشق چشمان عاشق کش شدن هم تحفه ای ست
که دل لامذهب از روز ازل آورده بود

با هنر بیگانه ای بودیم و با اعجاز عشق
بید ما هر شاخه اش صدها غزل آورده بود🍃💐🍃
دیدگاه ها (۰)

جایی نوشته بود:تو تاکسی یه پسر بچه ، به مامانش میگفت حس میکن...

#عاشقانه #عکسنوشته #خاص

...شیرین نما لبم را با بوسه ای از آن لبدکتر سفارشی کرد ، افز...

به گرگ گفتند:تو هم مثل بقیه هر روز با یک اهو باش !گرگ گفت:اگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط