بعد از شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیهاحسین بن علی ع
#بعد از شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها....حسین بن علی علیه السلام فرمود: امیرالمؤمنین او را پنهان بخاک سپرد و جای قبرش را ناپدید کرد، سپس برخاست و رو بجانب قبر رسولخدا صلی للّه علیه و آله کرد و گفت:
سلام بر تو ای رسول خدا از جانب دخترت و دیدار کننده ات و آنکه در خاک رفته و از من جدا شده و در بقعه تو آمده و خدا زود رسیدن او را نزد تو برایش برگزیده.
ای رسولخدا!
شکیبائیم از فراق محبوبه ات کم شده و خود داریم از سرور زنان جهان نابود گشته، جز اینکه برای من در پیروی از سنت تو که در فراقت کشیدم جای دلداری باقی است،
زیرا من سر ترا در لحد آرامگاهت نهادم و جان مقدس تو از میان گلو و سینه من خارج شد
آری، در کتاب خدا برای من بهترین پذیرش (و صبر بر این مصیبت) است،
انالله و انا الیه راجعون، همانا امانت پس گرفته شود و گروگان دریافت گشت و زهرا از دستم ربوده شد.
ای رسول خدا دیگر چه اندازه این آسمان نیلگون و زمین تیره در نظرم زشت جلوه می کند، اندوهم همیشگی باشد و شبم در بی خوابی گذرد
و غمم پیوسته در دلست، تا خدا خانه ای را که تو در آن اقامت داری برایم برگزیند، (بمیرم و بتو ملحق شوم) غصه ای دارم دل خون کن و اندوهی دارم هیجان انگیز، چه زود میان ما جدائی افتاد، تنها بسوی خدا شکوه می برم.
به همین زودی دخترت از همدست شدن امتت بر ربودن حقش بتو گزارش خواهد داد، همه سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه،
زیرا چه بسا درد دلهائی داشت که چون آتش در سینه اش می جوشید و در دنیا راهی برای گفتن و شرح دادن آن نیافت، ولی اکنون می گوید و خدا هم داوری می فرماید و او بهترین داورانست،
سلام بر شما سلام وداع کننده ای که نه خشمگین است و نه دلتنگ،
زیرا اگر از اینجا برگردم، بواسطه دلتنگیم نیست و اگر بمانم بواسطه بدگمانی به آنچه خدا به صابران وعده فرموده نباشد.
وای، وای باز هم بردباری مبارکتر و خوش نماتر است اگر چیرگی دشمنان زورگو نبود (که مرا سرزنش کنند یا قبر فاطمه را بشناسند و نبش کنند) اقامت و درنگ در اینجا را چون معتکفان ملازمت می نموددم
و مانند زن بچه مرده بر این مصیبت بزرگ شیون می کردم، در برابر نظر خدا دخترت پنهان بخاک سپرده شد و حقش پایمال گشت و از ارثش جلوگیری شد، با آنکه دیر زمانی نگذشته و یاد تو کهنه نگشته بود، ای رسولخدا، شکایت من تنها بسوی خداست و بهترین دلداری از جانب تو است ای رسولخدا!
، درود خدا بر تو و سلام و رضوانش بر فاطمه باد.
اصول کافی جلد 2 صفحه 356
سلام بر تو ای رسول خدا از جانب دخترت و دیدار کننده ات و آنکه در خاک رفته و از من جدا شده و در بقعه تو آمده و خدا زود رسیدن او را نزد تو برایش برگزیده.
ای رسولخدا!
شکیبائیم از فراق محبوبه ات کم شده و خود داریم از سرور زنان جهان نابود گشته، جز اینکه برای من در پیروی از سنت تو که در فراقت کشیدم جای دلداری باقی است،
زیرا من سر ترا در لحد آرامگاهت نهادم و جان مقدس تو از میان گلو و سینه من خارج شد
آری، در کتاب خدا برای من بهترین پذیرش (و صبر بر این مصیبت) است،
انالله و انا الیه راجعون، همانا امانت پس گرفته شود و گروگان دریافت گشت و زهرا از دستم ربوده شد.
ای رسول خدا دیگر چه اندازه این آسمان نیلگون و زمین تیره در نظرم زشت جلوه می کند، اندوهم همیشگی باشد و شبم در بی خوابی گذرد
و غمم پیوسته در دلست، تا خدا خانه ای را که تو در آن اقامت داری برایم برگزیند، (بمیرم و بتو ملحق شوم) غصه ای دارم دل خون کن و اندوهی دارم هیجان انگیز، چه زود میان ما جدائی افتاد، تنها بسوی خدا شکوه می برم.
به همین زودی دخترت از همدست شدن امتت بر ربودن حقش بتو گزارش خواهد داد، همه سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه،
زیرا چه بسا درد دلهائی داشت که چون آتش در سینه اش می جوشید و در دنیا راهی برای گفتن و شرح دادن آن نیافت، ولی اکنون می گوید و خدا هم داوری می فرماید و او بهترین داورانست،
سلام بر شما سلام وداع کننده ای که نه خشمگین است و نه دلتنگ،
زیرا اگر از اینجا برگردم، بواسطه دلتنگیم نیست و اگر بمانم بواسطه بدگمانی به آنچه خدا به صابران وعده فرموده نباشد.
وای، وای باز هم بردباری مبارکتر و خوش نماتر است اگر چیرگی دشمنان زورگو نبود (که مرا سرزنش کنند یا قبر فاطمه را بشناسند و نبش کنند) اقامت و درنگ در اینجا را چون معتکفان ملازمت می نموددم
و مانند زن بچه مرده بر این مصیبت بزرگ شیون می کردم، در برابر نظر خدا دخترت پنهان بخاک سپرده شد و حقش پایمال گشت و از ارثش جلوگیری شد، با آنکه دیر زمانی نگذشته و یاد تو کهنه نگشته بود، ای رسولخدا، شکایت من تنها بسوی خداست و بهترین دلداری از جانب تو است ای رسولخدا!
، درود خدا بر تو و سلام و رضوانش بر فاطمه باد.
اصول کافی جلد 2 صفحه 356
- ۲.۴k
- ۱۲ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط