سرم ز دست بشد

سرم ز دست بشد
چشم از انتظار بسوخت

در آرزوی
سر و چشم مجلس آرایی

#حافظ
دیدگاه ها (۱)

چگونه دل نسپارم به صورت تو نگاراکه در جمال تو دیدم کمال صنع ...

چو شمعی سوختم از آتش عشق مرا آتش به جان بگذار و بگذر #حميد_م...

پاییز آمده‌ست که خود را ببارمت پاییز لفظ دیگرِ «من دوست دارم...

روی ورق دفتر قلبت بنوشتی نام نفری ، کرده همان پاره دلت رادیو...

‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌...

ای مرثیه خوان ز چشم خونبار مگوبا من ز سر و دست علمدار مگوعبا...

ز گریه مردم چشمم نشسته در خون استببین که در طلبت حال مردمان ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط