فکر طغیان در سرش افتاده بود از عشق ماه

فِکر طُغیان دَر سَرش افتاده بود از عِشقِ ماه
بِـرکــه را با تِـکّـه ابــری سَـر به راه آوَرده‌انــد

#جواد_منفرد
#غریبه
دیدگاه ها (۲)

باز هم مهدی ما شال عزا انداخته#ایام_فاطمیه

باز هم ڪشته و بازنده‌ے این جنگ منمڪه تو با لشڪر چشمانت و من ...

هر دلی از سوز ما، آگاه نیستغیر را در خلوت ما، راه نیستحال بل...

گفتم که تو منظور من از این همه شعریمغرور، نگاهی به من انداخت...

بگذار در آغوشِ تو ویران شوم اِمروزاَبـری‌تر از آنم که کنارِ ...

فکر کنم قراره شاهد یه عشقی باشیم که با تنفر شروع میشه ❤️‍🔥🙂ا...

همینجوری‌ پیش بره عادل کل اموال فورتوناها رو میگیره 🤣🔥اسمه ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط