درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند
معنی کور شدن را گره ها می فهمند

سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین
قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند ...
#کاظم_بهمنی
#شعر #ویسگون #متانویا #غمگین
دیدگاه ها (۰)

همه گهگاهی به فکر تسلیم شدن میوفتن!نکته اصلی اینه که این کار...

یادت باشه سختی مبارزه امروزت فقط برای امروزهاما لذتش تاآخر ع...

دقیقه‌ی آخر پاییز تقویم را معطل می‌کند!شاید،برگردی ...یلدا م...

تمامِ شب تو را دیدم که همچون ماه می‌تابیمن از فکرِ تو بیدارم...

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن🌸چشم ها بیشتر از حنجره ها ...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

آیدا عمیدی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط