تو همان دیوار بلند روبرویی

تو همان دیوار بلند روبرویی
که از خستگی صبح‌گاه های طولانی مدرسه سر می‌چرخاندم به سمتش و آرزو می‌کردم کاش نزدیکم بود تا تکیه می‌دادم به بودنش.
یا نه... تو آن سقف ِ سبز ِ شیبداری که به وقت رگبارهای تند بهار می‌شود چتر آدم های تنهای خیابان....
یا از این هم بهتر... تو خود ِ خود آن لحظه ای که در تاریکی شبانه اتاق، ناگهان از کابوسی بیدار میشوی و بعد نفس میکشی؛ جانانه...
آسوده... که آخیش! همه اش خواب بود...
میدانی؟؟؟؟ تو همان خیال ِ راحت ِ بعد از هر کابوسی. همانقدر امن...
همانقدر آرام....
❤ ❤ ❤ ❤ 🌼 🌼
دیدگاه ها (۱)

انگـــــار روزگار بـا آرزوهـــایـــــم کـــــلاغ پـــــر بــ...

ﻭﺍﯼ ﻭﺍﯼ ﻭ ﻭﺍﯼ ﻭﺍﯼ ﻭﺍﯼ ﭘﺮﺳﭙﻮﻟﯿﺲﻭﺍﯼ ﻭﺍﯼ ﻭﺍﯼ ﻭ ﻭﺍﯼ ﻭﺍﯼ ﻭﺍﯼ ﺗﯿﻤﯽ...

شب بخیر پرسپولیسی ها😘 😘 😘

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط