هرروز جهان است وفرازی ونشیبی

هرروز ،جهان است وفرازی ونشیبی
این نیز نگاهی ست به افتادن سیبی
~در غلغله ی جمعی و تنها شده ای باز...
آنقدر که در پیرهنت نیز غریبی.....~
آخر چه امیدی به شب وروز جهان است؟
باید همه ی عمر، خودت را بفریبی
چون قصه‌ی آن صخره که از صحبت دریا....
جز سیلی امواج نبرده است نصیبی....
آیینه ی تاریخ تو را درد شکسته
اماتو نه تاریخ شناسی نه طبیبی....
دیدگاه ها (۱)

[ یه جآ خونده بودم :وقتی پآنداها همدیگه رو بغل بگیرن هیچی نم...

واسـہ بـودنـت روے زمیـن زانـو میـزنـم حتـے اگـہ زمیـن پـر از...

*دکتر الهی قمشه ای*وقتی از آستانه پنجاه سالگیم گذشت فهمیدم ه...

با خیلیا نباید مهربون باشی،مهربونی زیاددل و میزنع،سو تفاهم ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط