پارت چهار
پارت چهار
ا.ت ، این کجا موند الان همه میرسن ولی وای
یونا ، غر غر نکن اومدم
ا.ت ،چجوری اومدی
یونا ، در پشتی
ا.ت ، خوبه بده ببینم چی گرفتی
یونا ، بفرمایین بانو
ا.ت ، (در خال باز کردن کاور لباس)خب ببینم اینی که گرفتیـ.....یونا
یونا ،جانم
ا.ت ، این چیه
یونا، لباس
ا.ت ، من گفتم یه ویز که شلوغ نباشه و سیاه باشه ابهت منو نگه داره
یوتا ، زر نزن الان هرکاریم بکنی فایده نداره بپوش بره دیگه اه
ا.ت ، من اینو نمی پوشمـ...دینگ دینگ
ا.ت ، الو
پ/م (پدر نامجون یا همون رییس بزرگ)، ا.ت کجایی دخترم
ا.ت ، پنج دیقه دیگه میرسم خدمتتون
پ/م ، منتظرتم و قط میکنه
ا.ت ، وایی یوتا یا جواب این کارو تو میدی
یونا باشه حالا نمیمیری که با یه لباس بپوش زود
ا.ت ، گگگگگگگ
یونا ، دیرت شدا
فلش بک به مهمونی
ویو اد مین
همچی اوکی بود ا.ت با یه لبخند وار شد
پ/م ، به به دخترم تشریف اوردی
ا.ت ، بابت تاخیر متاسفم قربان
پ/م نه اشکال نداره ماهم تازه شرو کردیم
جین . ااا ا.ت احوالت
ا.ت ، خوبم ممنون
جین ، خوبه پس و وای ا.ت اولین باره ترو تو لباسای این جوری میبینم
ا.ت ، خب اره من مهمونی زیاد نمیاد و هب ازین لباسا هم زیاد خوشم نمیاد
جین ، به عنوان یه دختر این یکم عجیبه
ا.ت من مثه هر دختری نیستم
جین ، بله بله درسته
پ/م ای بابا این پسر کجا موند پس
جین . الاناس کـ.... خب اومد
ا.ت ویو
انگار رییس جدیدم اومد بلاخره وای بر خلاف فکرم یکم زیادی جذابه و قد بلند و عالی وای ا.ت خفه
نامجون میان کنارشون
جین ، داداش
نامجون ، به به یکم ادم شدی جدیدا
جین (پوکر )
نامجون. هه
جین (لبخند عصبی )ایششش
پ/م بزا برسی بعد دعوا کنین
نامجون، بابا و همو بغل میکنن و با بغیه اعضا هم اشنا میشه که به ا.ت میرسه
پ/م . خب نامی این ا.ته منشی و طراح و نماینده من
نامجون ، پس ا.ت شمایی مفتخرم
ا.ت ، همچنین قربان امید وارم برای شرکت افتخارات بزرگی نسیبمون بشه
نامجون . چرا که نه
اد مین ویو
همچی به خوبی خوشی تموم شد و همه رفتن خونه هاشون
ویو جین نامجون تو ماشین
جین ، نمیشد بری هتل
نامجون ، نه من هتل نمیخوام
جین ، ایشش حالا چرا پیش من برو پیش ماماینا
نامجون ، نمیخوام به شبه ذیگه میمون بعدش میرم یه خونه برا خودم میگیرم
جین ، امید وارم شرت زود تر گنده شه
نامجون ، همه داداش دارن منم دارم عالی اصلا
جین ، گگگگگ
ویو ا.ت
خستم خیلی ولی لباسارو همین جوری در اورد انداخت کنار رفت با لباس زیر خوابید (عادتشه)
ا.ت ، این کجا موند الان همه میرسن ولی وای
یونا ، غر غر نکن اومدم
ا.ت ،چجوری اومدی
یونا ، در پشتی
ا.ت ، خوبه بده ببینم چی گرفتی
یونا ، بفرمایین بانو
ا.ت ، (در خال باز کردن کاور لباس)خب ببینم اینی که گرفتیـ.....یونا
یونا ،جانم
ا.ت ، این چیه
یونا، لباس
ا.ت ، من گفتم یه ویز که شلوغ نباشه و سیاه باشه ابهت منو نگه داره
یوتا ، زر نزن الان هرکاریم بکنی فایده نداره بپوش بره دیگه اه
ا.ت ، من اینو نمی پوشمـ...دینگ دینگ
ا.ت ، الو
پ/م (پدر نامجون یا همون رییس بزرگ)، ا.ت کجایی دخترم
ا.ت ، پنج دیقه دیگه میرسم خدمتتون
پ/م ، منتظرتم و قط میکنه
ا.ت ، وایی یوتا یا جواب این کارو تو میدی
یونا باشه حالا نمیمیری که با یه لباس بپوش زود
ا.ت ، گگگگگگگ
یونا ، دیرت شدا
فلش بک به مهمونی
ویو اد مین
همچی اوکی بود ا.ت با یه لبخند وار شد
پ/م ، به به دخترم تشریف اوردی
ا.ت ، بابت تاخیر متاسفم قربان
پ/م نه اشکال نداره ماهم تازه شرو کردیم
جین . ااا ا.ت احوالت
ا.ت ، خوبم ممنون
جین ، خوبه پس و وای ا.ت اولین باره ترو تو لباسای این جوری میبینم
ا.ت ، خب اره من مهمونی زیاد نمیاد و هب ازین لباسا هم زیاد خوشم نمیاد
جین ، به عنوان یه دختر این یکم عجیبه
ا.ت من مثه هر دختری نیستم
جین ، بله بله درسته
پ/م ای بابا این پسر کجا موند پس
جین . الاناس کـ.... خب اومد
ا.ت ویو
انگار رییس جدیدم اومد بلاخره وای بر خلاف فکرم یکم زیادی جذابه و قد بلند و عالی وای ا.ت خفه
نامجون میان کنارشون
جین ، داداش
نامجون ، به به یکم ادم شدی جدیدا
جین (پوکر )
نامجون. هه
جین (لبخند عصبی )ایششش
پ/م بزا برسی بعد دعوا کنین
نامجون، بابا و همو بغل میکنن و با بغیه اعضا هم اشنا میشه که به ا.ت میرسه
پ/م . خب نامی این ا.ته منشی و طراح و نماینده من
نامجون ، پس ا.ت شمایی مفتخرم
ا.ت ، همچنین قربان امید وارم برای شرکت افتخارات بزرگی نسیبمون بشه
نامجون . چرا که نه
اد مین ویو
همچی به خوبی خوشی تموم شد و همه رفتن خونه هاشون
ویو جین نامجون تو ماشین
جین ، نمیشد بری هتل
نامجون ، نه من هتل نمیخوام
جین ، ایشش حالا چرا پیش من برو پیش ماماینا
نامجون ، نمیخوام به شبه ذیگه میمون بعدش میرم یه خونه برا خودم میگیرم
جین ، امید وارم شرت زود تر گنده شه
نامجون ، همه داداش دارن منم دارم عالی اصلا
جین ، گگگگگ
ویو ا.ت
خستم خیلی ولی لباسارو همین جوری در اورد انداخت کنار رفت با لباس زیر خوابید (عادتشه)
۵.۶k
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.