دلم میخواسیه خونه داشتم دور از شهر

..
دلم میخواس‌یه خونه داشتم دور از شهر
یه گوشه ی دنج...
یه جا که از آسمونش غم نباره..
و زمینِ زیر پاش از بی تفاوتی ها نلرزه..
یه خونه که آفتاب از پنجره ش بباره روی فرش لاکی و توی آفتاب پشت شیشه انار دون کنم..
یه خونه که لبِ پنجره ش شمعدونی و حسن یوسف باشه نه پلاستیک های قرص و دفترچه ی بیمه..
دلم میخواس پیچ رادیو را میپیچوندم و جواد بدیع زاده میخوند:
"شد خزان گلشن آشنایی
بازم آتش به جان زد جدایی
عمر من ای گل طی شد بهر تو
وز تو ندیدم جز بدعهدی و بی وفایی
با تو وفا کردم تا به تنم جان بود
عشق و وفا داری با تو چه دآرد سو
آفت خرمن مهر و وفایی
نو گل گلشن جور و جفایی
وز دل سنگت آه"
من فقط دلم میخواس بی دغدغه در جایی که هواش مسموم نبود ، عطر بابونه های حیاط را
نفس میکشیدم و زندگی را قدم میزدم..
دیدگاه ها (۴)

.گاهی به فکـــر خودت باش.دنیای مشکلاتت را گوشه ای رهـا کن.دس...

تو سرت نمیشه دلتنگی چیهمنم که سراغتو میگیرمتو که آزادی از فک...

.کاش من یک شعبده باز بودمیا شایدم یک روحکاش وقتی به تو فکر م...

.مهربانیت زیباستمثل خودتمثل عطرتحتی مثل گل آبی توی دستتاصلا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط