..
..
دلم میخواسیه خونه داشتم دور از شهر
یه گوشه ی دنج...
یه جا که از آسمونش غم نباره..
و زمینِ زیر پاش از بی تفاوتی ها نلرزه..
یه خونه که آفتاب از پنجره ش بباره روی فرش لاکی و توی آفتاب پشت شیشه انار دون کنم..
یه خونه که لبِ پنجره ش شمعدونی و حسن یوسف باشه نه پلاستیک های قرص و دفترچه ی بیمه..
دلم میخواس پیچ رادیو را میپیچوندم و جواد بدیع زاده میخوند:
"شد خزان گلشن آشنایی
بازم آتش به جان زد جدایی
عمر من ای گل طی شد بهر تو
وز تو ندیدم جز بدعهدی و بی وفایی
با تو وفا کردم تا به تنم جان بود
عشق و وفا داری با تو چه دآرد سو
آفت خرمن مهر و وفایی
نو گل گلشن جور و جفایی
وز دل سنگت آه"
من فقط دلم میخواس بی دغدغه در جایی که هواش مسموم نبود ، عطر بابونه های حیاط را
نفس میکشیدم و زندگی را قدم میزدم..
دلم میخواسیه خونه داشتم دور از شهر
یه گوشه ی دنج...
یه جا که از آسمونش غم نباره..
و زمینِ زیر پاش از بی تفاوتی ها نلرزه..
یه خونه که آفتاب از پنجره ش بباره روی فرش لاکی و توی آفتاب پشت شیشه انار دون کنم..
یه خونه که لبِ پنجره ش شمعدونی و حسن یوسف باشه نه پلاستیک های قرص و دفترچه ی بیمه..
دلم میخواس پیچ رادیو را میپیچوندم و جواد بدیع زاده میخوند:
"شد خزان گلشن آشنایی
بازم آتش به جان زد جدایی
عمر من ای گل طی شد بهر تو
وز تو ندیدم جز بدعهدی و بی وفایی
با تو وفا کردم تا به تنم جان بود
عشق و وفا داری با تو چه دآرد سو
آفت خرمن مهر و وفایی
نو گل گلشن جور و جفایی
وز دل سنگت آه"
من فقط دلم میخواس بی دغدغه در جایی که هواش مسموم نبود ، عطر بابونه های حیاط را
نفس میکشیدم و زندگی را قدم میزدم..
۲.۷k
۰۳ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.