چه پیراهن قشنگی پشت ویترین بود

چه پیراهن قشنگی پشت ویترین بود
که کس دیگری باید
برای کس دیگری می‌پوشید.
تو رفته بودی و دیگر
قشنگی هیچ پیراهنی
به درد تنم نمی خورد...
دیدگاه ها (۲)

مرا بگذاربه خویشتن بگذارمن و تلاطم دریاتو و صلابت سنگمن و شک...

صدای هق هق اشکر کرده گوش عابرین این خیابان شلوغ را!روبروی وی...

به من که رسیدیچه سرت شلوغ شد!..میدونستم ؛ پا قدمم خوبه...ام...

⚠️قـــبـــر⚠️قبر تنگ و تاریک خانه همیشگی توستمخصوص خودت،فقط ...

می‌دونی چرا نتونستم حالتو خوب کنم؟چون دوست داشتی حرفایی که ب...

گویی عشق در نرسیدن استتلخی اش هم همین استنرسیدندوری و تمام ِ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط