سلام
سلام
آقا جون! سالهاست که در کوچههای زندگی، سرگردان به دنبال یک سنگ صبور میگردم، امّا افسوس که نمییابم. سالهاست که چشمان کورم، دنبال نور میگردند تا به وسیله آن بینا شوند. امّا افسوس...
یادم میآید کودکی بیش نبودم که حمله عراق به ایران آغاز شد، در آن هنگام لشکر صاحب الزمانعلیه السلام در حال اعزام به جبهههای حق علیه باطل بود، که خداوند به من برادری عطا کرد و نام او را مهدی نهادیم، در جواب من که پرسیدم: مادر مهدی یعنی چه؟ گفت: دختر دلبندم! مردی از مردان خدا روزی خواهد آمد و دنیا را، از زنگارهای موجود پاک خواهد کرد. گفتم: مادر کی؟
گفت: عزیزم! وقتی دلها همه منتظر او باشند و از خدا بخواهندش؛ از آن روز به بعد من در کوچههای بی کسی به دنبال تو میگردم، ای مشکل گشای دلها.
آقا جان! به هر که نگاه میکنم میبینم آن هم مثل من به دنبال توست. آقای من بیا چون انسانهای بیدفاع و بیگناه، مظلومانه هر روز خونشان به زمین میریزد، همه میگویند یا مهدیعلیه السلام، آقای من!
کودکان افغانی گرسنه در کوهستانها، با لبان تشنه، با بیماریهای لا علاج فقط به دنبال تو میگردند.
فلسطینیهای مظلوم خونشان به زمین میریزد، فقط به خاطر وطنشان، ای یوسف زهرا! میدانم تو نیز چشم انتظاری تا از سوی محبوبت اشارتی ببینی و بیایی، تا ما را، از چنگال ظالمان برهانی، پس بیا تا خاک پایت را سرمه چشمانمان کنیم،
به امید ظهورت.
أ. بیاتی نوا، دانشجو، سن 21 سال، قم.
آقا جون! سالهاست که در کوچههای زندگی، سرگردان به دنبال یک سنگ صبور میگردم، امّا افسوس که نمییابم. سالهاست که چشمان کورم، دنبال نور میگردند تا به وسیله آن بینا شوند. امّا افسوس...
یادم میآید کودکی بیش نبودم که حمله عراق به ایران آغاز شد، در آن هنگام لشکر صاحب الزمانعلیه السلام در حال اعزام به جبهههای حق علیه باطل بود، که خداوند به من برادری عطا کرد و نام او را مهدی نهادیم، در جواب من که پرسیدم: مادر مهدی یعنی چه؟ گفت: دختر دلبندم! مردی از مردان خدا روزی خواهد آمد و دنیا را، از زنگارهای موجود پاک خواهد کرد. گفتم: مادر کی؟
گفت: عزیزم! وقتی دلها همه منتظر او باشند و از خدا بخواهندش؛ از آن روز به بعد من در کوچههای بی کسی به دنبال تو میگردم، ای مشکل گشای دلها.
آقا جان! به هر که نگاه میکنم میبینم آن هم مثل من به دنبال توست. آقای من بیا چون انسانهای بیدفاع و بیگناه، مظلومانه هر روز خونشان به زمین میریزد، همه میگویند یا مهدیعلیه السلام، آقای من!
کودکان افغانی گرسنه در کوهستانها، با لبان تشنه، با بیماریهای لا علاج فقط به دنبال تو میگردند.
فلسطینیهای مظلوم خونشان به زمین میریزد، فقط به خاطر وطنشان، ای یوسف زهرا! میدانم تو نیز چشم انتظاری تا از سوی محبوبت اشارتی ببینی و بیایی، تا ما را، از چنگال ظالمان برهانی، پس بیا تا خاک پایت را سرمه چشمانمان کنیم،
به امید ظهورت.
أ. بیاتی نوا، دانشجو، سن 21 سال، قم.
۱.۱k
۲۴ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.