دلم یک خلوت جانانه میخواهد

دلم یک خلوت جانانه میخواهد
دلم یک کلبه ، در جنگل
به دور از دود و سیگار و هیاهوها
و یک فانوس تنهایی
که سوسو میزند
در جان یک کلبه .
دلم آرامشی,حسی و آغوشی
خیالی برگرفته از
غزلهای پر از احساس حافظ ها و سعدی ها
دلم دمنوش بابونه,
و یک فنجان قاجاری
کنار پنجره,در انتظار تو
و یک باران که با انگشت
اشاره میکند بر من
شده خاموش,چراغ ماه
دلم .... آرامشی از جنس مهتاب و
نفسهای حریر پنجره
در کلبه ی دنج زمستانی
میان جنگل انبوه رویاها
و آغوش تو را جانانه میخواهد
دلم ، آرامش گرم نفسهای تو را
با یک بغل بوسه
به لبخندنگاهت
آرزو دارد .....
دلم یک خلوت جانانه میخواهد
دیدگاه ها (۲)

یکی بود یکی نبود ..... راستی چرا همه قصه ها با یکی بود یکی ن...

👌

بعضی از مردم خدا را تنها با زبان میپرستند(اگر دنیا به آنها ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط