مثل کوهیم و از این فاصله هامان چه غم است

.
مثل کوهیم و از این فاصله هامان چه غم است
لذت عشق من و تو نرسیدن به هم است
.
ما دو مغرور، دو خودخواه، دو بد تقدیریم
عاشقی کردن ما شرح عدم در عدم است
.
مثل یک تابلوی نیمه ی نفرین شده ای
دست هر کس که به سوی تو بیاید قلم است
.
عشق را پس زدی ای دوست ولی پیش خدا
هر که از عشق مبّرا بشود ، متهم است
.
می روی دور مرو ، بد دل و ناجور مرو
فکر برگشتن خود باش و زمانی که کم است
.
قبل رفتن بنشین خاطره ای زنده کنیم
بنشین چای بریزم ، بنشین تازه دم است

#سید_تقی_سیدی
دیدگاه ها (۹)

نگفتم دوستت دارم,گمت کردم عزیز دل اگر یابم تو را روزی, دهانم...

این عطر را که به تنت میزنی موسیقی آرامیست با امضای خاص تو که...

سر پیری نکند عاشق لیلا بشوم!لب دریا بروم غرق به دریا ...

گفتا اگر از کوی خود روزی ترا گفتم برو..گفتم که صدسال دگر امر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط