راست میگفت
راست میگفت..
انطور که من بخواهم بر نمیگردی..
عاشقانه بر نمیگردی..
قلبم جمع شده..نه از سرما نیست
از ترس است..
ترس اینکه نکند هوای دوری انقدر سرد شود که دیگر گرمای وجودت را نداشته باشم..
باور کن..
گاهی وقت ها انقدر تنها میشوم که دیگر حضور خودم را هم حس نمیکنم..
در یک خلصه ترسناک فرو میروم..
نه میبینم نه میشنوم..اما حس میکنم
نبودت واضح حس میشود
واضح..
و فریادی خاموش از اعماق وجودم تو را میخواند..
گوش بسپار..
تو را میخواند..تو را میخواند
انطور که من بخواهم بر نمیگردی..
عاشقانه بر نمیگردی..
قلبم جمع شده..نه از سرما نیست
از ترس است..
ترس اینکه نکند هوای دوری انقدر سرد شود که دیگر گرمای وجودت را نداشته باشم..
باور کن..
گاهی وقت ها انقدر تنها میشوم که دیگر حضور خودم را هم حس نمیکنم..
در یک خلصه ترسناک فرو میروم..
نه میبینم نه میشنوم..اما حس میکنم
نبودت واضح حس میشود
واضح..
و فریادی خاموش از اعماق وجودم تو را میخواند..
گوش بسپار..
تو را میخواند..تو را میخواند
- ۳۶۵
- ۱۴ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط