او می رود خدایا حرفها نگفته دارم

او می رود خدایا!!!، حرفها نگفته دارم
در سینه ام، نگارا !!،عشقت نهفته دارم

او می رَوَد از اینجا،من سَر کِشَم به هرجا
گیرم ز او نشانی،،،، خیلِ نگشته دارم

من آه و اشکِ دیده،،، او آهویی رمیده
او مرغکی غزلخوان،،من پر شکسته دارم

او می رود شتابان،، من پایی خسته دارم
او میکِشَد زِ من دست، من دست بسته دارم

یارب گواهِ من باش،،،،، او کرده تَرک ما را
من یار بی وفایی،،،،،پیمان شکسته دارم!!!
دیدگاه ها (۳)

♥♥♥♥♥

♥♥♥♥

نه گل باش تا اسیر خاک شوی نه باران باش تا در خاک فرو رویبلکه...

این. هم ژیان و گردشهای قدیم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط