وقتی بیایی سینه را، خانه تکانی میکنم
وقتی بیایی سینه را، خانه تکانی میکنم
رنگ تمام پردهها را آسمانی میکنم
وقتی بیایی روز و شب چون کودکان نو سخن
با ذوق ، در دنیای تو شیرین زبانی میکنم
آنقدر خیره مانده ام بر عکس های کهنه ات
انگار دارم قاب ها را هم روانی میکنم
طاقت نمی آرم کسی آیینه ات را بشکند
با قیل و قال سنگها هم مهربانی میکنم
من با تمام واژهها اتمام حجت کرده ام
شعر تو را، شور تو را، روز جهانی میکنم
یک جای دنیا، شعر، با هم آشتیمان می دهد
آنوقت هر شب در هوایت شعر خوانی میکنم
دیگر چه فرقی می کند من پیر باشم یا جوان؟!
وقتی تو باشی تا ته دنیا جوانی می کنم
┅═•❃❤️❃•═┅
رنگ تمام پردهها را آسمانی میکنم
وقتی بیایی روز و شب چون کودکان نو سخن
با ذوق ، در دنیای تو شیرین زبانی میکنم
آنقدر خیره مانده ام بر عکس های کهنه ات
انگار دارم قاب ها را هم روانی میکنم
طاقت نمی آرم کسی آیینه ات را بشکند
با قیل و قال سنگها هم مهربانی میکنم
من با تمام واژهها اتمام حجت کرده ام
شعر تو را، شور تو را، روز جهانی میکنم
یک جای دنیا، شعر، با هم آشتیمان می دهد
آنوقت هر شب در هوایت شعر خوانی میکنم
دیگر چه فرقی می کند من پیر باشم یا جوان؟!
وقتی تو باشی تا ته دنیا جوانی می کنم
┅═•❃❤️❃•═┅
۹۵۴
۰۸ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.