عشق وحشی
الو تهیونگ ......تهیونگ؟
-اقای کیم فعلا رفته مرخصی جاشو به من داده
با شنیدن صداش از پشت گوشی و دیدنش روبه روم همه امیدم ناامید شد
باهاش چیکار کردی
-تو فکر کن به گوشمالی کوچولو
اونو اذیت نکن
-خودش وارد بازی شد
اون فقط میخواست به من کمک کنه که از دست تو و اون بابات نجات پیدا کنم ولش کن
-اگه دختر خوبی باشی چرا که نه
من باتو هیچ جا نمیام
-پس توهم برات پسرت هیچ ارزشی نداره
من؟من دلم پر میزنه ببینمش ولی ولی اینو بدون جناب جئون قطعا یه روزی از دستت درش میارم نمیزارم با دیونه هایی مثل شما سر کنه
-دیوونه ؟دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش اید مگه نه؟ پس توهم دیوونه ای مگه نه پس چه فرقی داره ؟
خفه شو
-بیا بریم
بریم؟کجا؟توکه به هرحال جایگزین داری چرا دست از سرم بر نمیداری ولم کن حالم ازت بهم میخوره
خنده بلندی سر داد- هیچ وقت نمیتونی حسادتتو کنترل کنی شاید پیشم همش بازی میکردی ولی یازم همه چیتو میدونم ولی به چه خقی موهاتو کوتاه کردی ها؟
با دادی که زد شون هام پرید
-برای تعقیب من دست به موهات زدی احمقی ؟
به تو ربطی نداره تو از همون روز که منو انداختی تو اون کلبه برا من مردی تموم شدی تمومممممم
تموم اخرو داد زدم داشت میومد نزدیک
جلو نیا
-باشع بهت کمک میکنم منم بازیچم بازیچه بابام بازیچه عشق قدیمی بابام لطفا بیا اینطرف میتونیم باهم درستش کنیم
خنده صداداری زدم و بهش نگاه کردم
کمک ؟تو؟نه بابا ازت انتظار نداشتم افرین افرین خوشم اومد پس الان بیا بهم کمک کن تهیونگ و ازاد کن و بزار من برم
-باشه انجام میدم بیا پایین
مطمئن بودم که انجام نمیده اینم مثل باباشه
-دستتو بده به من
اول باید صدای تهیونگ بشنوم
-چرا صداش خودشو میاریم
سوالی نگاش کردم که به دستبارش یچیزی گفت و بعد پنج دقیقه یکی اومد داخل بهش نگاه کردم که دیدم تهیونگ
@ات؟چیکار میکنی؟بیا پایین
امیدی نداشتم اینا وقتی پیدام کردن نمیزارن همینجوری الکی از دستم بدن
-حالا بیا پایین دستتو بده به من
دستمو بردم سمتش ولی لحظه اخر
مراقب اون پسر کوچولومون مین هو باش
خودمو به عقب پرت کردم....
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.