ی روز میام جلو بچه ات زانو میزنم م بوسمش و بهش میگم

یہ روزے میام جلوے بچه ات زانو میزنم مے بوسمش و بهش میگم:
فرشتہ ے کوچولو
اون دستایے کہ تو با دستای کوچولوت میگیرے یہ روزے تو دستاے من بود
اون صورتے کہ الآن بین دوتا دستات میگیری و مے بوسے یہ روزی جاے لباے من بود
اون کسے کہ تو بهش میگے باباته یــروزے عشق من بود
اون مرد همہ ے زندگیہ من بود
عشـــق مـن بـود.....
دیدگاه ها (۱)

....

.....

★★★ﻋﺎﺷـﻘﺎﻧﻪ ﺑﺎ #ﻣﻦ ﺑﺎﺵ...ﻋﺸــ♥ــﻖﻓﻘﻂ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ.ﻓﻘﻂ ﺣ...

گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟شیرین من، برای غزل شور و حا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط