به دنبال تو می گشتم که خود را نیز گم کردم
به دنبال تو میگشتم که خود را نیز گم کردم
مسیر سبز را در زردیِ پاییز گم کردم
به دارم میکشی اما، گناهم را نمیگویی
سرم را با کلاهم روی رختآویز گم کردم
همین جا در دلم بودی، ولی در سایه- روشنها
تو را در خستگیهای ملالانگیز گم کردم
کسی بعد از تو هرگز حال و روزم را نمیپرسد
زمان را پشت خطِ قرمزِ پرهیز گم کردم
گناهت را نگاهم شست و بخشیدم تو را، اما
دلم را هم در آن باران تند و تیز گم کردم
من از نی بیشتر نالیدهام همراهِ مولانا
که شمسالحقِ خود را در ره تبریز گم کردم
ملامت میکنم دل را، برای روزهایی که
خودم را با عناوین درشت و ریز گم کردم
#سهیل_سوزنی ️
مسیر سبز را در زردیِ پاییز گم کردم
به دارم میکشی اما، گناهم را نمیگویی
سرم را با کلاهم روی رختآویز گم کردم
همین جا در دلم بودی، ولی در سایه- روشنها
تو را در خستگیهای ملالانگیز گم کردم
کسی بعد از تو هرگز حال و روزم را نمیپرسد
زمان را پشت خطِ قرمزِ پرهیز گم کردم
گناهت را نگاهم شست و بخشیدم تو را، اما
دلم را هم در آن باران تند و تیز گم کردم
من از نی بیشتر نالیدهام همراهِ مولانا
که شمسالحقِ خود را در ره تبریز گم کردم
ملامت میکنم دل را، برای روزهایی که
خودم را با عناوین درشت و ریز گم کردم
#سهیل_سوزنی ️
۳۳۳
۰۱ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.