کوچیک تر که بودیم بی دلیل میخندیدیم
کوچیک تر که بودیم بیدلیل میخندیدیم
بی بهونه گریه میکردیم
صبوری حالیمون نبود
بی دلیل شاد بودیم ...
شاید سنمون 2 رقمی هم نشده بودها
اما معرفتمون بی رقم بود
اما این روزا ... بد شدیم !
درِ کلاس معرفت رو بستیم
پُلمپش کردیم ...
برای بخشیدن دنبال دلیل میگردیم !
از بلند خندیدن هراس داریم که نکنه
نیمه شب گوش های همسایه رو اذیت کنه
از گریه کردن هم میترسیم که نکنه
دشمنمون از دور ما رو ببینه و از
ته دل شادی کنه ...
" ما آدما این روزا
عجیب از بچگیمون، فاصله گرفتیم "
بی بهونه گریه میکردیم
صبوری حالیمون نبود
بی دلیل شاد بودیم ...
شاید سنمون 2 رقمی هم نشده بودها
اما معرفتمون بی رقم بود
اما این روزا ... بد شدیم !
درِ کلاس معرفت رو بستیم
پُلمپش کردیم ...
برای بخشیدن دنبال دلیل میگردیم !
از بلند خندیدن هراس داریم که نکنه
نیمه شب گوش های همسایه رو اذیت کنه
از گریه کردن هم میترسیم که نکنه
دشمنمون از دور ما رو ببینه و از
ته دل شادی کنه ...
" ما آدما این روزا
عجیب از بچگیمون، فاصله گرفتیم "
۴.۶k
۰۸ خرداد ۱۴۰۰