صدای جیغ و دادامون کلاس و برداشته بود ! من و اون اکیپ خل
صدای جیغ و دادامون کلاس و برداشته بود ! من و اون اکیپ خل و چل مث دیوونه ها داد میزدیم و (( جون چه شیک بهم زده فکر تو این آرامش و )) میخوندیم !
یه جوری هوار کشیدنامون بلند بود که هر روز بعد از کنسرت ماکان بند صدام در نمیومد !
نه که حواسم نباشه ! بود ! ولی میخاستم خوشحال بودنم و به رخش بکشم ! دلم میخواست بفهمه اگه نباشه همه هستن ولی من از بین کلی آدم که دلشون میخاست دور و بر من دیوونه باشن و حالشون و خوب کنم و بخندونمشون ؛ اون و انتخاب کرده بودم ؛ چون دوسش داشتم ؛ چون دیوونگیاش آرومم میکرد !
بین زهرا و زینب نشسته بودم و صدای قهقهه مون همه جا رو پر کرده بود !
آروم قدماش و سمتم کشید ؛ حواسم و پرت کردم ولی دروغه اگه بگم قلبم محکم محکم نمیکوبید ! رفت پای تخته و روی وایت برد نوشت : [ قهر کن ! باشد ! قلم ؛ پا درمیانی میکند ! گرچه قبلا قهر کردن ؛ رسم شاعر ها نبود ! ]
نگاهم و از خطش دزدیدم و به چرت بافتنامون ادامه دادیم ! اومد و درست رو به روم وایساد ؛ چشماش از اشک سرخ شده بود ! هنوزم با غرورم حواسم و پرت کردم !
اومد جلو و زل زد بهم ؛ دیگه نشد که نگاهم و بدزدم ! اون دیوونه ی بمب انرژی تو سکوت غرق شد !
+میشه حرف بزنیم ؟
مردد نگاش کردم و سر تکون دادم ! تموم اون مدت زل زده بود بهم و من با تمام وجود تلاش میکردم نگاهمون بهم گره نخوره !
دستم و کشید سمت حیاط ! کنار باغچه نشستم ! بغضش و قورت داد !
+میدونستی خیلی سخته ؟
سوالی نگاش کردم ! دلم نمیخواست حرف بزنم ! خودش از تو نگام خوند که باید بگه چی سخته براش !
+این که یکی شبیه تو ...
بغض نزاشت ته حرفاش و به گوشم برسونه !
سرم و انداختم پایین ؛ نمیتونستم اشکاش و ببینم ! ینی آدم هرکی و دوست داره نمیتونه اشکش و ببینه !
+آدم وقتی یکی و دوس داره ؛ از حسودی دق میکنه وقتی بقیه پیشش باشن !
دستام و بهم گره زدم و با اخم نفس عمیق کشیدم !
+دیروز یکی وسط همین حیاط داد کشید : (( کیانا ! به خدا برام مهم نیستی )) الان داری چی میگی ؟؟ دلت نمیخاد خوشحال باشم ؟؟
+اگه پیش بقیه خوشحالی برو !
زل زدم بهش !
+دروغ گفتی دیگه ! نه ؟؟ دروغ گفتی مهم نیستم ؟؟
با اشک سر تکون داد !
+دروغ گفتم ! مهمی ! اون قد مهم که نباشی حال و هوام داغونه !
پی نوشت : حالا که دور و دور و دور تر شدیم ! حالا که از سین کردن پیامم فرار میکنی ! حالا که دارم از دلتنگی میمیرم ! حالا کع با ندیدن من قلبم و زیر پاهات له کردی و شکستی ! الانم مهمم ؟؟
چرا ساکتی !
اگه پیشت نباشم باشه به جام آخه کی ؟؟
تو میتونستی ؛ نخاستی و یادت نیست
همه جا رفتی و به من حواست نیست
حواست نیست !
طُ مگه دوسم نداشتی ! چرا رفتی تنهام گذاشتی ؟
دور شدی تو بی بهونه ! هیشگی مث تو یه من که پاش نیس!
#چرا_ساکتی #مهراد_جم
#کیانا_نوشت 💔💔
سی ام تیر ۹۹ (:
یه جوری هوار کشیدنامون بلند بود که هر روز بعد از کنسرت ماکان بند صدام در نمیومد !
نه که حواسم نباشه ! بود ! ولی میخاستم خوشحال بودنم و به رخش بکشم ! دلم میخواست بفهمه اگه نباشه همه هستن ولی من از بین کلی آدم که دلشون میخاست دور و بر من دیوونه باشن و حالشون و خوب کنم و بخندونمشون ؛ اون و انتخاب کرده بودم ؛ چون دوسش داشتم ؛ چون دیوونگیاش آرومم میکرد !
بین زهرا و زینب نشسته بودم و صدای قهقهه مون همه جا رو پر کرده بود !
آروم قدماش و سمتم کشید ؛ حواسم و پرت کردم ولی دروغه اگه بگم قلبم محکم محکم نمیکوبید ! رفت پای تخته و روی وایت برد نوشت : [ قهر کن ! باشد ! قلم ؛ پا درمیانی میکند ! گرچه قبلا قهر کردن ؛ رسم شاعر ها نبود ! ]
نگاهم و از خطش دزدیدم و به چرت بافتنامون ادامه دادیم ! اومد و درست رو به روم وایساد ؛ چشماش از اشک سرخ شده بود ! هنوزم با غرورم حواسم و پرت کردم !
اومد جلو و زل زد بهم ؛ دیگه نشد که نگاهم و بدزدم ! اون دیوونه ی بمب انرژی تو سکوت غرق شد !
+میشه حرف بزنیم ؟
مردد نگاش کردم و سر تکون دادم ! تموم اون مدت زل زده بود بهم و من با تمام وجود تلاش میکردم نگاهمون بهم گره نخوره !
دستم و کشید سمت حیاط ! کنار باغچه نشستم ! بغضش و قورت داد !
+میدونستی خیلی سخته ؟
سوالی نگاش کردم ! دلم نمیخواست حرف بزنم ! خودش از تو نگام خوند که باید بگه چی سخته براش !
+این که یکی شبیه تو ...
بغض نزاشت ته حرفاش و به گوشم برسونه !
سرم و انداختم پایین ؛ نمیتونستم اشکاش و ببینم ! ینی آدم هرکی و دوست داره نمیتونه اشکش و ببینه !
+آدم وقتی یکی و دوس داره ؛ از حسودی دق میکنه وقتی بقیه پیشش باشن !
دستام و بهم گره زدم و با اخم نفس عمیق کشیدم !
+دیروز یکی وسط همین حیاط داد کشید : (( کیانا ! به خدا برام مهم نیستی )) الان داری چی میگی ؟؟ دلت نمیخاد خوشحال باشم ؟؟
+اگه پیش بقیه خوشحالی برو !
زل زدم بهش !
+دروغ گفتی دیگه ! نه ؟؟ دروغ گفتی مهم نیستم ؟؟
با اشک سر تکون داد !
+دروغ گفتم ! مهمی ! اون قد مهم که نباشی حال و هوام داغونه !
پی نوشت : حالا که دور و دور و دور تر شدیم ! حالا که از سین کردن پیامم فرار میکنی ! حالا که دارم از دلتنگی میمیرم ! حالا کع با ندیدن من قلبم و زیر پاهات له کردی و شکستی ! الانم مهمم ؟؟
چرا ساکتی !
اگه پیشت نباشم باشه به جام آخه کی ؟؟
تو میتونستی ؛ نخاستی و یادت نیست
همه جا رفتی و به من حواست نیست
حواست نیست !
طُ مگه دوسم نداشتی ! چرا رفتی تنهام گذاشتی ؟
دور شدی تو بی بهونه ! هیشگی مث تو یه من که پاش نیس!
#چرا_ساکتی #مهراد_جم
#کیانا_نوشت 💔💔
سی ام تیر ۹۹ (:
۱۳.۶k
۲۹ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.