p1=مافیای خشن من
p1=مافیای خشن من
علامت ها:
ات _
تهیونگ+
سوجون&
پدر ات$
یونا/
کوک√
جیمین×
خدمتکارا∆
آجوما |
*ات ویو
صبح بیدار شدم روتین هر روزم رو انجام دادم رفتم پایین تا صبحونه بخورم راستی یادم رفت خودمو معرفی کنم من ات هستم وقتی بچه بودم مادرمو از دست دادم و با پدر و برادرم زندگی میکنم اسم برادرم سوجونه
_سلام صبح بخیر*خوابالود*
&چه عجب تنبل خانوم بیدار شدن😂
_نه اینکه خودت ساعت شیش صبح بیدار بودی
&باشه بابا اصن تو خوب
$صبح بخیر دخترم بیا صبحونه بخورید تا دوباره دعواتون نشده😂
&_چشم (به هم چپ چپ نگاه میکنن)
صبح. نه خوردم رفتم تو اتاقم حوصلم سر رفته بود پس به یونا زنگ زدم
/سلام خره
_سلام گاوه
/خوبی
_مرسی تو خوبی
/آره حوصلم سر رفته
_منم
/چیکار کنیم
_میگم بعد از ظهر بریم بیرون؟
/آره
_کجا بریم
/بار خوبه؟
_آره
/اک ساعت 4 میام دنبالت
_باشه خدافظ
/خدافظ
ساعت دوازده بود رفتم ناهار خوردم رفتم تو اتاقم افتادم رو تختم که چشمم سنگین شد و خوابم برد بیدار شدم دیدم ساعت دو و نیمه رفتم یه دوس سی مینی گرفتم یه لباس سفید پوشیدم موهامو باز گذاشتم یه آرایش لایت کردم ساعت 3:۵۵بود از پله ها پایین که بابام گفت
$کجا میری؟
_با یوتا میرم بار
$اک فقط زود بیا
_باشه
$مراقب خودت باش
_باشه بابا*مسخره*
$خدافظ
_خدافظ
رفتم دم در یونا منتظر بود رفتیم بار بوی الکل و سیگار میومد یه گوشه پیدا مردیم و نشستیم دوتا شیشه ویسکی سفارش دادیم
چند مین بعد...
زیاد مست نکردیم
*ته ویو
شب با بچه ها رفتیم بار که اونجا یه دختر خوشگل به چشمم خوردم قیافش خیلی آشنا بود انگار یجا دیدمش خواستم برم نزدیکتر تا بهتر ببینمش ولی یه پسره بهش نزدیک شد و مزاحمش شد
_دیدم یه پسره داره میاد سمتم اومد خودشو نزدیکم میکرد دستشو روی رو نام میکشید
پسره:اوه چه لیدی جذابی
_گشنته؟
پسره:از چه لحاظ؟
_آخه خیلی داری گوه میخوری
پسره:ببین کاری نکن تا صب برام ناله کنیا
_خیلی داشتم نزدیکم میشد یهو یکی اومد تا میخورد زدش خیلی آشنا به نظر میومد
+کاری که نکرد باها... ات تویی؟
_هوم.... آره منم تو... تو اینجا چیکار میکنی
+این سوالیه که من باید ازت بپرسم
*فلش بک به چند ماه پیش
*ته ویو
رفتم پیش پدرم بهش گفتم که ات رو دوست دارم میدونستم جوابش چیه ولی اون منو با جون ات تهدید کرد گفت اگر با اون ازدواج کنم اونو میکشه رفتم پیش ات
_سلام ته
+سلام
_چیشده
+راستش میخوام یچی بهت بگم
_چی
+راستش ات ما باید از هم جداشیم
_ چی؟ چرا؟ (با بغض)
+منو تو به درد هم نمیخوریم
_باشه ... باشه ازهم جدا میشیم هرچی تو بخوای(با گریه)
*پایان فلش بک
*زمان حال
ات با چشم های اشکی رفت توی یکی از اتاقای بار که......
شرط ها :
10 لایک
10کامنت
علامت ها:
ات _
تهیونگ+
سوجون&
پدر ات$
یونا/
کوک√
جیمین×
خدمتکارا∆
آجوما |
*ات ویو
صبح بیدار شدم روتین هر روزم رو انجام دادم رفتم پایین تا صبحونه بخورم راستی یادم رفت خودمو معرفی کنم من ات هستم وقتی بچه بودم مادرمو از دست دادم و با پدر و برادرم زندگی میکنم اسم برادرم سوجونه
_سلام صبح بخیر*خوابالود*
&چه عجب تنبل خانوم بیدار شدن😂
_نه اینکه خودت ساعت شیش صبح بیدار بودی
&باشه بابا اصن تو خوب
$صبح بخیر دخترم بیا صبحونه بخورید تا دوباره دعواتون نشده😂
&_چشم (به هم چپ چپ نگاه میکنن)
صبح. نه خوردم رفتم تو اتاقم حوصلم سر رفته بود پس به یونا زنگ زدم
/سلام خره
_سلام گاوه
/خوبی
_مرسی تو خوبی
/آره حوصلم سر رفته
_منم
/چیکار کنیم
_میگم بعد از ظهر بریم بیرون؟
/آره
_کجا بریم
/بار خوبه؟
_آره
/اک ساعت 4 میام دنبالت
_باشه خدافظ
/خدافظ
ساعت دوازده بود رفتم ناهار خوردم رفتم تو اتاقم افتادم رو تختم که چشمم سنگین شد و خوابم برد بیدار شدم دیدم ساعت دو و نیمه رفتم یه دوس سی مینی گرفتم یه لباس سفید پوشیدم موهامو باز گذاشتم یه آرایش لایت کردم ساعت 3:۵۵بود از پله ها پایین که بابام گفت
$کجا میری؟
_با یوتا میرم بار
$اک فقط زود بیا
_باشه
$مراقب خودت باش
_باشه بابا*مسخره*
$خدافظ
_خدافظ
رفتم دم در یونا منتظر بود رفتیم بار بوی الکل و سیگار میومد یه گوشه پیدا مردیم و نشستیم دوتا شیشه ویسکی سفارش دادیم
چند مین بعد...
زیاد مست نکردیم
*ته ویو
شب با بچه ها رفتیم بار که اونجا یه دختر خوشگل به چشمم خوردم قیافش خیلی آشنا بود انگار یجا دیدمش خواستم برم نزدیکتر تا بهتر ببینمش ولی یه پسره بهش نزدیک شد و مزاحمش شد
_دیدم یه پسره داره میاد سمتم اومد خودشو نزدیکم میکرد دستشو روی رو نام میکشید
پسره:اوه چه لیدی جذابی
_گشنته؟
پسره:از چه لحاظ؟
_آخه خیلی داری گوه میخوری
پسره:ببین کاری نکن تا صب برام ناله کنیا
_خیلی داشتم نزدیکم میشد یهو یکی اومد تا میخورد زدش خیلی آشنا به نظر میومد
+کاری که نکرد باها... ات تویی؟
_هوم.... آره منم تو... تو اینجا چیکار میکنی
+این سوالیه که من باید ازت بپرسم
*فلش بک به چند ماه پیش
*ته ویو
رفتم پیش پدرم بهش گفتم که ات رو دوست دارم میدونستم جوابش چیه ولی اون منو با جون ات تهدید کرد گفت اگر با اون ازدواج کنم اونو میکشه رفتم پیش ات
_سلام ته
+سلام
_چیشده
+راستش میخوام یچی بهت بگم
_چی
+راستش ات ما باید از هم جداشیم
_ چی؟ چرا؟ (با بغض)
+منو تو به درد هم نمیخوریم
_باشه ... باشه ازهم جدا میشیم هرچی تو بخوای(با گریه)
*پایان فلش بک
*زمان حال
ات با چشم های اشکی رفت توی یکی از اتاقای بار که......
شرط ها :
10 لایک
10کامنت
۴.۰k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.