چو اسیر دام توام
چو اسیر دام توام
رام توام ای محرم رازم
منم آن شمعی که زشب
تا به سحر در سوز و گدازم
ای فتنه بکش یا بنوازم
.
بی گناهم بده پناهم
که از موی تو آشفته ترم
کن نگاهی به خاک راهی
ای سایه لطفت به سرم .
اسیر_دام_توام
.
رام توام ای محرم رازم
منم آن شمعی که زشب
تا به سحر در سوز و گدازم
ای فتنه بکش یا بنوازم
.
بی گناهم بده پناهم
که از موی تو آشفته ترم
کن نگاهی به خاک راهی
ای سایه لطفت به سرم .
اسیر_دام_توام
.
۲۱.۵k
۱۸ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.