موفقیت هایم نیست مگر با خدا
موفقیت هایم نیست مگر با خدا
مجله موفقیت در قرآن!
تفاوتهای اشخاص یکتا پرست با مشرک و کافر را در این آیه می بیننیم. انسانهای خداپرست خالص هر موفقیت و کمالی را فقط (بالله) می بینند و بجز خدا نمی بیننند مثلا اگر درس خواند و قبول شد همین آیه را می خواند و پیشرفت خودش را فقط از خدا می بیند (بله درست هست که مدرسه و دانشگاه و استاد و... دیگر بودند تا موفقیت به دست آید ولی مگر آنها (ب) بجز وسیله های خدا بودند! ) . اما مشرک پیشرفت خودش را از وسیله می بیند و نه از خدا و می گوید اگر فلان دانشگاه نبود! اگر فلان استاد نبود! اگر هوش و استعداد من نبود! مشرک خدا را قبول دارد ولی به غیر خدا دلبسته هست. تعبد و دلبستگی هایش هم به وسیله ها می باشد و نه خدا . یک عُمر می گوید چه استادِ با سوادی و فراموش می کند که خدا را یاد کند و بگوید استاد به لطف خدا دانشمند بود. یا همیشه افتخار می کند به دانشگاهی که تحصیل کرده و خدا را مالک و قادر نمی داند و همیشه متوسل به دانشگاه هست. اگر به مشرکین بگویی (فقط خدا) دلگیر می شوند و می گویند: پس استاد چه کاره بود و تقدس یعنی اعتبار دانشگاه را مهم می داند.
کافر هم انچه از علم و دانش خدا هست را نادیده می گیرد و همه را ناشی از قوانین فیزیک و شیمی و .. می داند و نمی فهمد که آن قوانین هم به علم خدا هست. همه حقایق روشن الهی را می پوشاند و می گوید کدام خدا.
این نکات گفته شده یک مثال بود که در سایر امور زندگی هم وجود دارد.
اگر
اگر موفق به ازدواج شدی بگو خداوند کامروایی داد.
اگر موفق به کار نیک شدی بگو خداوند توفیق داد.
اگر موفقیتی در زندگی کسب کردید بگویید که خداوند کامرانی عطا کرد.
اگر در جنگ نتیجه گرفتید بگویید خداوند پیروزمان کرد.(خرم شهر را خدا آزاد کرد)
اگر شخصی را به راه خدا هدایت کردی بگو خداوند هدایت کرد.
به جز (الله) هیچ نبین و همه را از او بنگر
مجله موفقیت در قرآن!
تفاوتهای اشخاص یکتا پرست با مشرک و کافر را در این آیه می بیننیم. انسانهای خداپرست خالص هر موفقیت و کمالی را فقط (بالله) می بینند و بجز خدا نمی بیننند مثلا اگر درس خواند و قبول شد همین آیه را می خواند و پیشرفت خودش را فقط از خدا می بیند (بله درست هست که مدرسه و دانشگاه و استاد و... دیگر بودند تا موفقیت به دست آید ولی مگر آنها (ب) بجز وسیله های خدا بودند! ) . اما مشرک پیشرفت خودش را از وسیله می بیند و نه از خدا و می گوید اگر فلان دانشگاه نبود! اگر فلان استاد نبود! اگر هوش و استعداد من نبود! مشرک خدا را قبول دارد ولی به غیر خدا دلبسته هست. تعبد و دلبستگی هایش هم به وسیله ها می باشد و نه خدا . یک عُمر می گوید چه استادِ با سوادی و فراموش می کند که خدا را یاد کند و بگوید استاد به لطف خدا دانشمند بود. یا همیشه افتخار می کند به دانشگاهی که تحصیل کرده و خدا را مالک و قادر نمی داند و همیشه متوسل به دانشگاه هست. اگر به مشرکین بگویی (فقط خدا) دلگیر می شوند و می گویند: پس استاد چه کاره بود و تقدس یعنی اعتبار دانشگاه را مهم می داند.
کافر هم انچه از علم و دانش خدا هست را نادیده می گیرد و همه را ناشی از قوانین فیزیک و شیمی و .. می داند و نمی فهمد که آن قوانین هم به علم خدا هست. همه حقایق روشن الهی را می پوشاند و می گوید کدام خدا.
این نکات گفته شده یک مثال بود که در سایر امور زندگی هم وجود دارد.
اگر
اگر موفق به ازدواج شدی بگو خداوند کامروایی داد.
اگر موفق به کار نیک شدی بگو خداوند توفیق داد.
اگر موفقیتی در زندگی کسب کردید بگویید که خداوند کامرانی عطا کرد.
اگر در جنگ نتیجه گرفتید بگویید خداوند پیروزمان کرد.(خرم شهر را خدا آزاد کرد)
اگر شخصی را به راه خدا هدایت کردی بگو خداوند هدایت کرد.
به جز (الله) هیچ نبین و همه را از او بنگر
۲.۳k
۱۲ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.