رد نکن گرمای دستم را به دردت میخورم

رد نکن گرمای دستم را به دردت می‌خورم
کُنده‌ای پیرم که در سرما به دردت می‌خورم

صورتم سرخ است با سیلی و دلخونم، ببین!
من انارم، درشب یلدا به دردت می‌خورم

با عصای پیری ات بد تا نکن نشکن مرا
صبرکن امروز یا فردا به دردت می‌خورم

موج وقت گریه فکر شانه‌های سنگی‌ست
مثل صخره در دل دریا به دردت می‌خورم

یک تفنگ سر پُر از شعرم درون گنجه‌ات
شک نکن که آخرش یکجا، به دردت می‌خورم

ارس آرامی
دیدگاه ها (۲)

رد نکن گرمای دستم را به دردت می‌خورمکُنده‌ای پیرم که در سرما...

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد!#یلدا آمد و اجناس گران خواهد ش...

از تو دلگیرم ولی از زندگانی بیشترآشکارا دوستت دارم، نهانی بی...

#طنز_یلدایانهنفس باد صبا مشک فشان خواهد شد!#یلدا آمد و اجناس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط