چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی
چـون زلف تو ام جانا در عیــن پریشــانی
چون باد سحرگاهم در بـی ســر و سامانی
من خاکم و من گردم من اشکم ومن دردم
تو مهــری و تو نــوری تو عشقی و تو جانی
چون باد سحرگاهم در بـی ســر و سامانی
من خاکم و من گردم من اشکم ومن دردم
تو مهــری و تو نــوری تو عشقی و تو جانی
- ۱.۷k
- ۲۰ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط