شعر و ادب

شعر و ادب

ای غایب از دیده که بینی همه ما را
لطفی، زپس پرده برون آی خدا را

دیریست‌که هجران‌تو آتش‌به‌دل‌ماست
بازا وخنک کن دل تفتیده ی ما را

هرچند که ما لایق دیدار نباشیم
برما کرمی کن تو ببخشای خطا را

سلطانی وماجمله گدایان توباشیم
حاشا که بِرانی تو ز درگاه گدا را

در راه تو ما منتظری بی سر وپاییم
پایان بده هجرانی این بی سر وپا را

جانها همه قربان تو ای عدل خدایی
بنگر زضعیفان جهان دست دعا را

بازا که جهانی بشود عاری ازین‌ظلم
بر درد ضعیفان جهان آر شفا را
دیدگاه ها (۱)

️ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ...

دیشب این طبع، بی‌قرار شما خواست عرض ارادتی بکنددست کم از دل ...

میان هیئتم اصلا بگو میان حرمکبوتری شده ام بین کفتران حرم وضو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط