صحبت هاي خانومي كه چند سال پیش کارمند هتل بوده و با چانیو
صحبت هاي خانومي كه چند سال پیش کارمند هتل بوده و با چانیول ملاقات کرده🙂💁🏻♀️🦋
"سلام چانیول.
یه جنجالي در مورد تو پیش اومده و من به این فکر افتادم که خاطرم رو بنویسم. نمیدونم من و یادت میاد یا نه ، من کارمند و مستخدمِ اقامتگاه بودم یادته؟ این روز ها صحبت هاي زيادي در مورد تو ميكنن كه قصد دارم داستاني رو كه خودم شخصاً در مورد تو تجربه ـش كردم و ديدم رو بنويسم. ميدونم ممكنه كه الان تو اين تايم ناراحت و آزرده باشي اما دلم ميخواد بهت كمك كنم تا سو تفاهم هات بر طرف بشه. براي همين اگه این خاطره رو تعریف میکنم من و بیخش. در واقع من میخواستم این خاطره رو به عنوان یه خاطره ي شخصي تا ابد براي خودم حفظ كنم اما از اونجا كه تو اون كسي نيستي كه الان دارن راجبش صحبت ميكنن، من اينو مينويسم تا شايد بشه اين سو تفاهم رو حل كرد. كي به اقامتگاه ما اومدي؟ شايد سه سال پیش بود. اقامتگاهي كه توش كار ميكردم خيلي معروف بود، اون زمان، زمستون واقعاً سرمون شلوغ بود. نميتونستم غذا بخورم، صبح زود ساعت ٧ صبح ميرفتم سر كار و روز بعد ساعت ٨ شب برمیگشتم و دوباره ۷ صبح میرفتم سرکار! دو روز بعد وقتي داشتم ليستِ كسايي كه اتاق رزرو كردن رو ميديدم يه اسم آشنا ديدم. اونموقع نمیتونستم چیزي كه چشم هام میدید رو باور کنم و به کارم ادامه دادم. هي به خودم ميگفتم تو [چانیول] نیستي و اميدِ واهي ـه. اون موقع تو چندان براي من معني خاصي نداشتي و فقط به عنوان عضوي از گروهِ معروف کمپاني اسام میشناختمت. و دو روز بعد.. من وقتي ديدم وارد اقامتگاه شدي متعجب و خوشحال شدم. و به سونبه گفتم من کاراي مربوط به تو رو انجام ميدم. معمولاً كره اي ها بحث سن و سال كه ميشه و كسي ازشون جوون تره، صميمي و خودموني با طرف صحبت ميكنن، اما تو از اول تا آخر خيلي مودبانه با من حرف زدي و چانیول، اینو میدوني نه؟ اقامتگاه ما تو زمستون پر از آدماي خارجي ميشه و بيشتر خارجي ها ميان، براي همين من بين اون ها كره اي بلد نبودم و مشتري هاي كره اي من و مسخره ميكردن. من بين ژاپني و كره اي كلي تلفظِ اشتباه دارم و كره اي حرف زدن من ممكن بود براي تو نا اميد كننده باشه، اما تو تا آخر صحبت هام تحملش كردي و بهشون گوش دادي، حتي چهره ـت جوري بود كه انگار حرفاي منو نميفهميدي و سخت متوجه ميشدي اما همش وانمود ميكردي كه هر چیزي ميگم رو متوجه میشي. تو نميدوني چقدر اونجا و اون لحظه ازت ممنون بودم."
'اون موقع من واقعاً خجالت كشيدم. تو اول دو تا اتاق رزرو كردي،
بقیه در پست بعدی*
"سلام چانیول.
یه جنجالي در مورد تو پیش اومده و من به این فکر افتادم که خاطرم رو بنویسم. نمیدونم من و یادت میاد یا نه ، من کارمند و مستخدمِ اقامتگاه بودم یادته؟ این روز ها صحبت هاي زيادي در مورد تو ميكنن كه قصد دارم داستاني رو كه خودم شخصاً در مورد تو تجربه ـش كردم و ديدم رو بنويسم. ميدونم ممكنه كه الان تو اين تايم ناراحت و آزرده باشي اما دلم ميخواد بهت كمك كنم تا سو تفاهم هات بر طرف بشه. براي همين اگه این خاطره رو تعریف میکنم من و بیخش. در واقع من میخواستم این خاطره رو به عنوان یه خاطره ي شخصي تا ابد براي خودم حفظ كنم اما از اونجا كه تو اون كسي نيستي كه الان دارن راجبش صحبت ميكنن، من اينو مينويسم تا شايد بشه اين سو تفاهم رو حل كرد. كي به اقامتگاه ما اومدي؟ شايد سه سال پیش بود. اقامتگاهي كه توش كار ميكردم خيلي معروف بود، اون زمان، زمستون واقعاً سرمون شلوغ بود. نميتونستم غذا بخورم، صبح زود ساعت ٧ صبح ميرفتم سر كار و روز بعد ساعت ٨ شب برمیگشتم و دوباره ۷ صبح میرفتم سرکار! دو روز بعد وقتي داشتم ليستِ كسايي كه اتاق رزرو كردن رو ميديدم يه اسم آشنا ديدم. اونموقع نمیتونستم چیزي كه چشم هام میدید رو باور کنم و به کارم ادامه دادم. هي به خودم ميگفتم تو [چانیول] نیستي و اميدِ واهي ـه. اون موقع تو چندان براي من معني خاصي نداشتي و فقط به عنوان عضوي از گروهِ معروف کمپاني اسام میشناختمت. و دو روز بعد.. من وقتي ديدم وارد اقامتگاه شدي متعجب و خوشحال شدم. و به سونبه گفتم من کاراي مربوط به تو رو انجام ميدم. معمولاً كره اي ها بحث سن و سال كه ميشه و كسي ازشون جوون تره، صميمي و خودموني با طرف صحبت ميكنن، اما تو از اول تا آخر خيلي مودبانه با من حرف زدي و چانیول، اینو میدوني نه؟ اقامتگاه ما تو زمستون پر از آدماي خارجي ميشه و بيشتر خارجي ها ميان، براي همين من بين اون ها كره اي بلد نبودم و مشتري هاي كره اي من و مسخره ميكردن. من بين ژاپني و كره اي كلي تلفظِ اشتباه دارم و كره اي حرف زدن من ممكن بود براي تو نا اميد كننده باشه، اما تو تا آخر صحبت هام تحملش كردي و بهشون گوش دادي، حتي چهره ـت جوري بود كه انگار حرفاي منو نميفهميدي و سخت متوجه ميشدي اما همش وانمود ميكردي كه هر چیزي ميگم رو متوجه میشي. تو نميدوني چقدر اونجا و اون لحظه ازت ممنون بودم."
'اون موقع من واقعاً خجالت كشيدم. تو اول دو تا اتاق رزرو كردي،
بقیه در پست بعدی*
۱۵.۱k
۱۱ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.