امروز بیاد دیروز که فکر میکردم فردا
امروز بیاد دیروز که فکر میکردم فردا
می آیی...
فردایم را دوباره،با خیال حضور امروزت نقاشی میکنم.
چه خوب میشد اگر می آمدی...
نقاشی هایم تکراری شده اند و پر از دروغ بودن های خیالیت...
اگر میامدی دیگر نیاز نبود تصورت کنم و خیال پردازی کنم...
قلموها هم دیگر نبودنت را میفهمند که نمیتوانند لبخندت را بکشند...!!!
ای کاش می آمدی نه برای من...
میامدی تا قلموی(ریز)بالبخندت آشنا شود...
بیچاره رنگ صورتی که در این نقش ونگار بیکار است...
ای کاش میامدی تا پرزهای قلموی کوچک،
در رنگ صورتی تنیده شود و لبخند بر لبانت را تداعی کند...
(اللهم عجل لولیک الفرج)
می آیی...
فردایم را دوباره،با خیال حضور امروزت نقاشی میکنم.
چه خوب میشد اگر می آمدی...
نقاشی هایم تکراری شده اند و پر از دروغ بودن های خیالیت...
اگر میامدی دیگر نیاز نبود تصورت کنم و خیال پردازی کنم...
قلموها هم دیگر نبودنت را میفهمند که نمیتوانند لبخندت را بکشند...!!!
ای کاش می آمدی نه برای من...
میامدی تا قلموی(ریز)بالبخندت آشنا شود...
بیچاره رنگ صورتی که در این نقش ونگار بیکار است...
ای کاش میامدی تا پرزهای قلموی کوچک،
در رنگ صورتی تنیده شود و لبخند بر لبانت را تداعی کند...
(اللهم عجل لولیک الفرج)
۴۲۳
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.