نیمه جانی بر کف

.
نیمه جانی بر کف
کوله باری بر دوش
مقصدی بی‌پایان
قرن ها پشت افق

سحری سرگردان
که در آن آتش کم نور نگاهی تنها
سینهٔ ساکت صحرای سحرگاهی را
مثل یک آینه رو به برهوت
پی سوسوی نگاهی دیگر
بی ثمر می‌کاود

وحشتی بیگانه
در سراپای وجود
لذتی پرآشوب
پای محراب سجود

در دل ویرانی
آخرین دلخوشیم
چشم ویرانگر توست
خسته از جنگیدن
آخرین فرصت صلح
عشق عصیانگر توست

کاش غیر از من و تو
هیچ کس با خبر از ما نشود
نوبت بازی ما باشد و دیگر هرگز
نوبت بازی دنیا نشود

#افشین_یداللهی

#خاص
دیدگاه ها (۳)

هر چیزی که به قیمت از دست رفتن آرامشت تمام شودگران است ....🍃...

💛خوش آن ساعت 🌼نشيند 💛دوست با 🌼دوست.....#سعدی

اصلاً فرض که بعضینان از سفره و کلمه از کتاب وشکوفه از انار و...

بیداد رفت لاله بر باد رفته رایا رب خزان چه بود بهار شکفته را...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط