بانوی اساطیر غزل های من اینست

بانوی اساطیر غزل های من اینست
صد طعنه به مجنون زده لیلای من اینست

گفتم كـه سرانجـام بـــه دریـا بزنم دل
هشدار دل! این بار ، كه دریای من اینست

من رود نیاسودنــم و بودن و تا وصــل
آسودگی ام نیست كه معنای من اینست

هر جا كه تویی مركز تصویر من آنجاست
صاحب نظرم علـــم مرایــای من اینست

گیرم كه بهشتم به نمازی ندهد دست
قد قامتـی افراز كـه طوبای من اینست

همراه تـــو تــــا نـاب ترین آب رسیدن
همواره عطشناكی رؤیای من اینست

من در تو به شوق و تو در آفاق به حیرت
نایـــاب ترین فصل تماشــای من اینست

دیوانه بــه سودای پـــری از تو كبوتر
از قاف فرود آمده عنقای من اینست

خرداد تــو و آذر من بگـذر و بگـذار
امروز بجشوند كه سودای من اینست

دیــر است اگـر نـه ورق بعدی تقویم
كولاكم و برفم همه فردای من اینست 🌼💙

#حسین_منزوی
دیدگاه ها (۳)

لبت، تنت، سخنت، چهره‌ات تماشاییآهای دختر رعنا چقدر زیباییبه ...

اگر چـه شک عجیبی به «داشتن» دارمسعادتی ست تو را داشتن که من ...

معنی بخشیدن یک دل به یک لبخند چیست؟من پشیمانم بگو تاوان آن س...

در سرزمين من زني از جنس آه نيستاين يک حقيقت است که در برکه م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط