باز در رویای خود معشوقه ام را ساختم
باز در رویای خود معشوقه ام را ساختم
مثل نقاشی به رنگ آمیزی اش پرداختم
گیسوانش را طلایی کردم و ابرو کمان..
شال ِزردی روی گیسوهای او انداختم
رنگ ِدلخواهم برای چشمهایش سبز بود..
تا کشیدم چشم ِسبزش را،خودم را باختم
فتنه ی چشمش خیالات ِمرا آشفته کرد..
داشتم در ذهن ِخود آشوبگر می ساختم
رنگ ِلبها قرمز و خال ِسیاهی روی لب..
آنقدر زیبا شد او ، حتی خودم نشناختم
مثل نقاشی به رنگ آمیزی اش پرداختم
گیسوانش را طلایی کردم و ابرو کمان..
شال ِزردی روی گیسوهای او انداختم
رنگ ِدلخواهم برای چشمهایش سبز بود..
تا کشیدم چشم ِسبزش را،خودم را باختم
فتنه ی چشمش خیالات ِمرا آشفته کرد..
داشتم در ذهن ِخود آشوبگر می ساختم
رنگ ِلبها قرمز و خال ِسیاهی روی لب..
آنقدر زیبا شد او ، حتی خودم نشناختم
۷.۷k
۱۵ دی ۱۴۰۲